• صیفی بی فسیل شیبانی
موضوع: اصحاب
کلمات کليدي: صیفی بی فسیل شیبانی ، جنگ نهروان، پایه ایمان
صيفي فرزند فسيل شيباني از اصحاب اميرالمؤمنين علي عليه السلام به شمار مي آيد، جد او «عبدالملک هارون بن عنتره» و از خدمت گزاران ويژه اميرالمؤمنين عليه السلام بود. [1]
صيفي مردي شجاع و دلاوري از خود گذشته بود و در راه ولايت آن حضرت عليه السلام با حجر بن عدي و ديگر ياران حجر به دست دژخيمان معاويه به شهادت رسيد.
او در جنگ نهروان در حمايت از امام علي عليه السلام چنين گفته است:
اي امير مؤمنان، ما از حزب و انصار تو هستيم، با دشمنانت مي جنگيم و هر که به دامن ولايت و اطاعت تو باز گردد او را در آغوش مي گيريم، پس ما را براي مقابله با دشمنانت هر که باشند و هر جا باشند گسيل دار و همانا به خواست و اراده خدا، در اراده شما از کمي جمعيت يا ضعف اراده يارانت، هرگز خللي وارد نخواهد شد. [2]
صيفي در چنگال زياد
در دوراني که زياد بن ابيه از سوي معاويه حاکم کوفه بود، صيفي را نزد خود خواند و نظر او را درباره امام علي عليه السلام پرسيد. صيفي گفت:
بهترين سخني که بتوان در مورد يکي از بندگان خدا از مؤمنين بر زبان راند درباره علي مي گويم.
همين که سخن او تمام شد، زياد دستور داد او را با عصا زدند به طوري که نقش بر زمين شد، سپس گفت:
اکنون کنار برويد و رهايش کنيد. پس جلو آمد و پرسيد: حال نظرت در مورد علي چيست؟
صيفي گفت:
به خدا سوگند اگر با تيغ و شمشير، پاره پاره ام کني جز آن را نخواهي شنيد، که قبلاً شنيدي.
زياد گفت:
به خدا قسم يا گردنت را مي زنم و يا بايد علي را لعن کني؟
صيفي گفت:
در اين صورت گردنم را بزن، به خدا قسم لعن او را از من نخواهي شنيد، و اگر هم جز به گرفتن جانم راضي نمي شوي پس آن را بگير که من راضي به رضاي خدايم و تو هم شقي و بدبخت خواهي شد.
زياد دستور داد او را به غل و زنجير کشيدند و به زندان افکندند. [3]
شهادت صيفي همراه حجر بن عدي
زياد بن ابيه، اين مرد ستم کار و بي رحم، صيفي را به همراه حجر بن عدي و ديگر يارانش به شام نزد معاويه فرستاد و قبل از رسيدن اين رادمران الهي به شام، طبق دستور معاويه آنان را در سرزميني به نام «مرج عذراء» زنداني کردند و هفت نفر آنان از جمله صيفي بن فسيل و حجر بن عدي را به قتل رساندند و بقيه آنان به وساطت اشراف شام آزاد گرديدند. اين واقعه جان گداز در سال 51 هجري اتفاق افتاد. [4]
امام مجتبي هنگامي که از شهادت اين عزيزان با خبر شد فرمود:
«صلّوا عليهم، و کفِّنُوهم و استقبلوا بهم القبلة؟ آيا بر آنان نماز خواندند و کفن کردند و رو به قبله دفن نمودند؟»
گفتند: آري.
فرمود:
«حُجُّوهم و ربِّ الکعبة؛ به خداي کعبه حجت بر آنان تمام شد.» [5]
آري، گناه صيفي بن فسيل و حجر بن عدي و ديگر يارانش اين بود که در برابر حقانيت و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام که کتاب خدا بدان سفارش کرده و پيامبر صلي الله عليه و آله بر آن تأکيد نموده است خضوع کردند و حاضر نشدند به وصي و جانشين پيامبر خدا صلي الله عليه و آله لعن و نفرين نمايند، با چنين گناهي که جز قداست و پاکدامني و اطاعت از خدا و رسولش نيست، به دست زياد پسر سميه و به دستور معاويه پسر ابو سفيان با شديدترين شکنجه ها به شهادت رسيدند، جزاهم اللَّه عن الاسلام خير الجزاء.
________________________________________________________
پی نوشت:
[1] رجال برقي، ص 5.
[2] تاريخ طبري، ج 5، ص 80.
[3] تاريخ طبري، ج 5، ص 266؛ الاغاني، ج 7، ص 148.
[4] ر. ک: شرح حال «حجر بن عدي» در همين کتاب و تاريخ طبري ج 5، ص 277 - 253.
[5] تاريخ طبري، ج 5، ص 277.
بر گرفته از کتاب: اصحاب امام علی علیه السلام
به قلم: سيد اصغر ناظم زاده قمی
نوشته شده توسط گروه اصحاب و یاران در روز چهارشنبه 1391/4/14 ساعت 25:48
من این مطلب را پسندیدم
|