• قادة الامم
موضوع: زیارت جامعه
کلمات کليدي:
قادة : جمع قائد ، اسم فاعل از " قادَ یَقُودُ " و از ریشه ی " قُود " است .
1. قود در مقابل سوق است : قیادت آن است که انسان از جلو برود و مرکب را پشت سر خود بکشد (جلوداری)، امّا سوق آن است که انسان، مرکب را جلو بیاندازد و آن را از پشت براند.
2. لذا قود و سوق هر دو به معنای رهبری، راهنمایی و به مقصد رساندن است، لیکن یکی از جلو رفتن و دیگری از پشت سر راندن است، امّا هدایت به معنای مطلق نشان دادن راه است و هادی می تواند همراهی عملی داشته باشد و یا با راهنمایی خود، مسیر را بفهماند و در همراهی، قیادت یا سوق بدهد.
امم : جمع امّت، از ریشه ی أم َّ، به معنای "قصد مخصوص" است.
1. لذا امّت به معنای جمعی است که مشخَصاً مورد قصد و توجّه قرار گیرند، مجموعهای از افراد یا زمان یا فکر...
2. قرآن گاهی امّت را برای یک نفر به کار برده است " إنّ ابراهیم کان امّة " 1 زیرا او به تنهایی کار یک امّت را می کرد و امّت ساز بود و هیچ امّتی به اندازهی ایشان، برکات وجودی نداشت. لذا پدر موحّدان عالم و سر سلسله ی جمعی از انبیا قرار گرفتند که به انبیای ابراهیمی مشهور شدند.
3. امام صادق علیه السّلام در مورد حضرت عبدالمطّلب علیه السّلام کلمهی امّت را به کار بردند
" یحشر عبدالمطّلب یوم القیامة امّة واحدة ... " 2
4. قرآن در مورد غیر انسان ها نیز از امّت استفاده کرده است. 3
5. انبیا و سایر رهبران الهی، قائد مردم هستند، نه سائق آنها، زیرا خود جلو می روند و بعد به مردم می گویند پشت سر ما بیایید و نه اینکه خود بایستند و به مردم بگویند بروید.
6. هر حرکت هدفمندی امام دارد، چون امّت بدون امام نمیشود و امام نیز بدون امّت معنا ندارد.
" وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُول " 4
و یا
" وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت " 5
خدا به پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم می فرماید :
" قل تعالوا أتل ما حرّم ربّکم علیکم " 6
بگو بیایید تا آنچه پروردگارتان برای شما حرام نموده بخوانم.
برخی از اهل لغت گفته اند: اصل "تعال" از علو است و فقط در جایی استعمال می شود که دعوت به مکان بالاتر باشد. امروزه عرب ها آن را برای دعوت فردی از هم-سطح خود (عامیانه و نه محترمانه) استفاده میکنند. در هر صورت استعمال واژهی دعوت در جایی صحیح است که دعوت کننده حرکتی مادی یا معنوی کرده باشد و دیگران را به سوی خود بخواند .
7. پیام ضمنی آیه این است که پیغمبر الهی قبل از آن که مردم را به احکام خاص دعوت کند، خودش به آنها عمل می کند.
8. امامان علیهم السّلام به عنوان رهبر امّت ها معرفی شدهاند. قیادت عام است و شامل هرگونه رهبری مادی و معنوی میشود چنان که امم نیز امّت های گوناگون را در بر میگیرد. لذا هر امّتی در هر زمان و مکانی از فیضی مادی یا معنوی بهره مند شد، از برکت وجودی ائمّه اطهار علیهم السّلام است .
9. ائمه علیهم السّلام قائد تمامی امّت ها هستند، زیرا انبیای پیشین علیهم السّلام، پیامبر با واسطه بودهاند و تنها پیامبر بدون واسطه و فرستادهی مستقیم از جانب خداوند، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم می باشند. سایر انبیا علیهم السّلام مبعوث از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم و امّت او هستند و قهراً وصی این نبی نیز که قائد امت اوست، قائد انبیاء علیهم السّلام نیز هست.
10. تمامی موجودات و ممکنات در امّت جای گرفته اند و قائد آنها مشخّص است:
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ 7
هیچ جنبندهای در زمین و پرندهای که با دو بالش پرواز میکند نیست مگر اینکه امّت هایی مانند شما هستند.
نیروی حرکت دهنده تمامی این موجودات همان مقام ولایت است که تکویناً زمام هدایت هر موجودی را به دست دارد.
ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها...8
هیچ جنبندهای نیست مگر اینکه تحت اختیار اوست.
11. هر گیاه و ذره ای که در حرکت است، راه خود را دارد:
إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ 9
هیچ چیزی نیست مگر اینکه تسبیح خداوند را انجام میدهد ولی شما تسبیح آن ها را نمیفهمید.
كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَه 10
همه(ی آن موجودات) درود و تسبیح خود را میدانند.
هرچه در عالَم هست در حال تقدیس رب است، درحالیکه این موجودات، آگاه به صلاة و تسبیحشان نیز هستند. حضرت موسی علیه السّلام در جواب سؤال فرعون از خداوند چنین فرمودند:
قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى 11
گفت پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلق نموده سپس هدایت کرد.
مقام ولایت، تدبیر کلّیّهی امور حتّی تا تقدیس اشیاء و یا رشد گیاهان را بر عهده دارد.
12. در دنیا با راهنمایی به سوی خداوند و در آخرت با شفاعت، قائد امّت اند؛ بلکه در دنیا پیامبران علیهم السلام با توسّل به نور و ارواح ایشان هدایت می یافتند.
- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنَ مُحَمَّدٍ ع قَالَ
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَيْنَ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَيَقُومُ دَاوُدُ النَّبِيُّ ع فَيَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَسْنَا إِيَّاكَ أَرَدْنَا وَ إِنْ كُنْتَ لِلَّهِ خَلِيفَةً ثُمَّ يُنَادِي ثَانِيَةً أَيْنَ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَيَقُومُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فَيَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ فَمَنْ تَعَلَّقَ بِحَبْلِهِ فِي دَارِ الدُّنْيَا- فَلْيَتَعَلَّقْ بِحَبْلِهِ فِي هَذَا الْيَوْمِ لِيَسْتَضِيءَ بِنُورِهِ وَ لِيَتَّبِعَهُ إِلَى الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ- قَالَ فَيَقُومُ أُنَاسٌ قَدْ تَعَلَّقُوا بِحَبْلِهِ فِي الدُّنْيَا فَيَتَّبِعُونَهُ إِلَى الْجَنَّةِ ثُمَّ يَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَلَا مَنِ ائْتَمَّ بِإِمَامٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَلْيَتَّبِعْهُ إِلَى حَيْثُ شَاءَ وَ يَذْهَبُ بِهِ
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
هنگامی که روز قیامت بیاید یک منادی از میان عرش ندا میدهد "خلیفهی خدا در زمین کجاست؟" پس داوود نبی علیه السّلام به پا میخیزد. پس از جانب خداوند ندا میآید که مقصود ما تو نبودی اگرچه تو خلیفهی خدا بودی. سپس ندا میدهد "خلیفهی خدا در زمین کجاست؟" پس امیرالمومنین علیه السّلام به پا میخیزند. پس از جانب خداوند ندا میآید که ای جمیع مخلوقلت، این علی بن ابیطالب ، خلیفهی خدا در زمین و حجّت او بر بندگانش است، پس هر کسی که در دنیا به ریسمان او آویخته، پس امروز به ریسمان او بیاویزد تا به نور او روشن گردد و او را به سمت درجات بالای بهشت همراهی کند.
در ادامه امام صادق علیه السّلام فرمودند:
پس مردمی که در دنیا به ریسمان او آویخته بودند برمیخیزند و او را به سوی بهشت همراهی میکنند. سپس از جانب خداوند بلندمرتبه ندا میآید:
آگاه باشید هرکس در دنیا امامت امامی را پذیرفته است پس او را تبعیّت کند و با او برود.
- قال الرضا عليه السلام في قول الله:
«يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» قال: إذا كان يوم القيمة قال الله: أليس عدل من ربكم أن تولوا كل قوم من تولوا؟ قالوا: بلى، قال: فيقول تميزوا فيتميزون.12
امام رضا علیه السّلام دربارهی این آیه که " روزی که همهی مردم به امامشان خوانده میشوند" فرمودند:
هنگامی که روز قیامت بیاید خداوند میفرماید:
آیا از جانب پروردگارتان این عدل نیست که هر قومی که ولایت کسی را پذیرفتند امروز نیز به همان ولایت برانگیزد؟ میگویند "چرا" پس میفرماید : "جدا شوید"، پس افراد جدا میشوند. (هر گروه سراغ موالیّ خود میروند و به آن ها میگروند.)
سرّ توسّل به ائمّه علیهم السّلام در همهی دورانها در این است که ایشان مجاری هر گونه فیض تکوینی و تشریعی خدا هستند و به واسطه ی آنها ارتباط بین عالم امکان و خداوند متعال برقرار میشود و چون فیض خدا عام است و اختصاص به امّت خاصی ندارد، ممکن نیست به کسی فیضی برسد و ائمه علیهم السلام واسطه ی آن نباشند .
فیض به هرکس برسد ( انسان ، جماد ، نبات ) و هرچه باشد ( مادی ، معنوی ...) از برکت وساطت ایشان است.
" بکم ینزل الغیث "
به سبب شماست که باران میآید
از مهمترین فیض های معنوی، هدایت است که سهم ائمّه ی اطهار علیهم السّلام در هدایت به صراط مستقیم در مرحله ی وساطت در نزول وحی، تلاش برای ابلاغ و تبیین وحی و پیکار برای اجرای آن بر کسی پوشیده نیست.
فیض رسانی عام است و شامل غیر شیعیان هم، متناسب با استعداد آنها، می شود. لذا هر کسی در هر امّتی که به هدایت برسد از راهنمایی ایشان است و هر کس گمراه شد دلیلش سرپیچی از رهنمودهای رهبران الهی است.
از جمله ی " لا یهتدی هاد الا بهداهم "، این طور استفاده می شود که هدایت امت های پیشین نیز در گرو اطاعت از ائمّه اطهار علیهم السّلام است، لیکن به واسطه ی اطاعتی که از پیامبران خودشان داشتند.
این اطاعت یا عصیان در اصل به ائمّه علیهم السلام باز می گردد.
انبیای گذشته علیهم السّلام در بهره گرفتن از فیض وحی الهی واسطه ای داشتند و آن نور وجود ائمه علیهم السّلام بود که اگر وساطت نمی کردند انبیا علیهم السّلام از وحی محروم می شدند.
علامه مجلسی (ره) در شرح نخستین حدیث اصول کافی می گوید:
بر اساس اخبار و روایات، تمام علوم و حقایق به وساطت ائمه علیهم السلام بر سایر مخلوقات، حتی فرشتگان و پیامبران علیهم السلام افاضه می شود.
وقتی که پیامبران گذشته به برکت ائمه علیهم السّلام به پیش بروند و پیرو و تابع آنان باشند، البته امت های آنان نیز این گونه خواهند بود.
" و إن مِن شیعته لَإبراهیم " 13
و به راستی از شیعیان او ابراهیم است. 14
شعاع رهبری آن ذات های نورانی همه ی مخلوقات را در بر می گیرد .
در داستان یکی از شیعیان که به جهت امتحان امام باقر علیهم السّلام کار خلافی را در ورود به خانه ی حضرت انجام داد. حضرت علیهم السّلام فرمودند: اگر این در و دیوار بتواند حجاب و مانع چشمان ما باشد پس بین ما و شما فرقی نخواهد بود. مبادا دیگر تکرار شود. 15
یا اشارهی امام به داستان مزاح ابوبصیر با زنی که به وی قرائت قرآن می آموخت که امام باقر علیه السلام به او تذکر دادند! 16
- امام کاظم علیه السّلام در اوج قدرت هارون، صفوان جمّال را از کرایه دادن شتر به خلیفه نهی کردند :
... هرکس که راضی به زنده ماندن ایشان (هارون و دشمنان اهل بیت علیهم السّلام ) باشد، از آنهاست ... 17
گوشه ای از تسلطشان بر ارواح عالمیان:
1- ماجرای زندانبانان امام حسن عسگری علیه السلام18
2- ماجرای نحریر علیه اللعنة و انداختن حضرت امام حسن عسگری علیه السّلام در برکة السّباع (محلّ حیوانات وحشی) و خضوع حیوانات درنده بر حضرت. 19
حال اگر امام زمانمان صلوات الله علیه تصرّفی و عنایتی در ما کنند؛ چه می شود...
این نمونه هایی از رهبری امامان علیهم السّلام نسبت به شیعیان است. یا رفتار کریمانه ی امام مجتبی علیه السّلام با مرد عنود شامی یا برخورد امام حسین علیه السّلام با حر و یا برخورد ارشادانه ی امام صادق علیه السّلام با ابن ابی العوجای ماتریالیست، نمونه هایی از رهبری آنان نسبت به معاندان و ملحدان است .
اهل بیت علیهم السّلام در این عالم که عالم تکلیف است پیشوایان و رهبران امت ها به سوی معنویات، کمالات و تقرب به خدا و رسیدن به او هستند و در جهان آخرت که تکلیف نیست بلکه نتیجه و ثمرات اعمال است، ائمه علیهم السّلام رهبران امت ها هستند. یا اینکه بگوییم از تمام انبیاء گذشته و امت های آنان بر امامت و ولایت شما پیمان گرفته شده است پس شما راهنمایان آنها هستید.
یک وجه دیگر این است که در عالم ذرّ از تمام ذرات بر ولایت شما پیمان گرفته شده پس شما امامان تمام موجودات هستید.
برای اثبات این مدعا در مورد وجوه متصور این فراز، چند روایت مقدس را می آوریم:
1. قال سئلتُ الصادق صلوات الله علیه عن قول فمنکم کافرٌ و منکم مومن فقال علیه السّلام :
عرّف الله ایمانهم بولایتنا و کفرهم بترکها یوم اخذ علیهم المیثاق و هم ذرّ فی صلب آدم 20
راوی میگوید از امام صادق علیه السّلام در مورد آیه "فمنکم کافرٌ و منکم مومن" پرسید پس حضرت فرمودند:
خداوند در این آیه ایمان آن ها را به قبول ولایت ما معرّفی میکند و کفر آن ها را به ترک این ولایت، که این قبول و ترک در روز گرفتن "میثاق" بوده است در حالی که آن ها "ذرّ" بودند و در صلب آدم بودند.
یعنی: منکر ولایت ما کافر و معتقد به آن مومن به دنیا می آید پس ملاک، ولایت است.
2. عن جعفر بن محمد عن جده علیه السلام قال :
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
ما قبض الله نبیاً حتی آمره أن یوصی الی عشیرته مِن عُصبتِه و امرنی أن اوصی فقلت الی من یا رب فقال اوص یا محمد الی ابن عمک علی ابن ابیطالب فإنی قد أثبته فی الکتب السالفه و کتبتُ فیها أنه وصیک و علی ذلک أخذتُ میثاق الخلائق و مواثیق أنبیائی و رسلی أخذتُ مواثبقهم لی بالرّبوبیه ولک یا محمد بالنبوه و لعلیٍّ ابن ابیطالب بالولایة. 21
امام صادق به نقل از جدّشان علیهما السّلام میفرمایند:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
خداوند روح هیچ نبی را قبض ننمود مگر اینکه او را امر نمود که وصی تعیین نماید و مرا هم امر نمود که وصیّت کنم. پس من گفتم ای پروردگارم، به که وصیّت کنم؟ پس فرمود:
ای محمّد، به پسرعمویت وصیّت کن، همانا من او را در کتاب گذشتگان ثبت نمودم و در آنها نوشتم که او وصیّ توست و بر همین اساس از خلائق و انبیای خود و رسل خود میثاق گرفتم؛ از آنان میثاق گرفتم برای خودم به ربوبیّت و برای تو به نبوّت و برای علی بن ابیطالب به ولایت.
هر که قرار است وارد بهشت شود بایستی در رکاب و به رهبری اهل بیت علیهم السلام وارد بهشت شود و تا آنان امضا نکنند کسی وارد بهشت نمی شود.
در روایات آمده که در روز رستاخیز پس از انجام برنامه هایی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم لواءالحمد (پرچم حمد) را به دست مبارک امیرالمومنین علیه السّلام می سپارند و همهی بهشتیان مخصوصاً پیامبران پیشین تحت این پرچم وارد بهشت می شوند.
حتّی دشمنان اهل بیت علیهم السّلام هم به این شأن ائمه علیهم السّلام اعتراف داشته اند تا جایی که در مرافعه ای که عمر نتوانست آن را حل و فصل کند امیرالمومنین علیه السّلام در قضیه حکم خدا را فرمودند و عمر در جواب فرد معترض به کار او گفت: این اقرار فردی است که با امیرالمومنین در اوج دشمنی است. 22
هر یک از عقاید، اخلاق و اعمال ما دارای واقعیت خارجی است و به سوی خدا بالا می رود:
" الیه یصعد الکلم الطیب ... " 23
در نتیجه، خط سیر مشخصی وجود دارد که اعمال طیّب و صالح از آن خط سیر عبور می کند و به خدا نایل می گردد و چون پیمودن هر مسیری احتیاج به قائد از سنخ راهیان همان راه دارد، عملی می تواند قائد دیگر اعمال در مسیر صعود باشد که از همه برتر و خالص تر باشد و آن اعمال ائمّه علیهم السّلام است. مثلاً نماز اول وقت خواندن، اقتدا به امام زمان علیه السّلام است.
لذا اعمال امام علیه السّلام، قائد اعمال دیگر مومنان است. یعنی نماز امام علیه السّلام ، امام نمازها، زکات او، امام زکات ها و ... است .
محمد بن عثمان (از نواب اربعه ) می گوید:
و الله ان صاحب هذا الامر یحضر الموسم کل سنة ، فیری الناس ...
به خدا سوگند که امام زمان علیه السّلام هر سال در موسم حج حاضر میشود، مردم را میبیند ...
در مواردی هم که بر حسب ظاهر، حج بدون حضور معصوم برگزار شد، مانند حج سال ٦۰ هجری یا ایام زندانی بودن دیگر معصومان علیهم السلام چنین می توان گفت : این ذوات مقدس علیهم السلام به صورت غیر علنی در مراسم بودند. نظیر شرکت امام سجاد علیه السلام در مراسم دفن امام حسین علیه السلام و یا یا شرکت امام عصر علیه السّلام در مراسم حج. می توان گفت که انسان های کاملی از طرف ایشان امیر الحاج می شوند.
لذا ایشان قادة الاممی هستند که تمام امت ها را با اعمالشان در تمام شرایط به فراخور آنها رهبری می کنند. البته هدایت برای کسی است که خود را در مسیر آن رهبری قرار دهد. مانند هدایت الهی:
" ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین " 24
یعنی هدایت مطلق نیست و طبق آنچه آیه میفرماید برای متّقین است.
بخش دیگری از رهبری ائمّه علیهم السّلام رهبری سیاسی است که در ساسة العباد بررسی می شود.
سوق هم درباره ی جهنمی ها آمده 25 و هم درباره ی بهشیان 26. در مورد جهنمیان که همسان حیوانات معرفی شده اند 27 روشن است که ایشان را به صورت هی کردن و سوق دادن از جایی به جای دیگر می برند و در مورد بهشتیان نیز گروه های استقبال کننده پشت سر بهشتیان قرار می گیرند و آنها را به سمت بهشت سوق میدهند.
" چگونگی قیادت و پیشوایی بر امت های گذشته و یا امتحان قبل از خلقت در مورد صدّیقهی طاهره سلام الله علیها "
نشئه ای که در آن زندگی می کنیم آخرین مرحله وجود و پایین ترین مرتبه ی هستی است، یعنی بعد از آن هیچ مرحله ای وجود ندارد است (از این رو به دنیا معروف است).
قبل از این مرحله، مراحل دیگری وجود دارد که از نظر رتبهی وجودی قویتر و بالاتر از این مرحله است و ترتیب خلقت در آن مرحله بر اساس سعه و شدّت وجودی است، از این رو اشکالی ندارد که کسی قبل از پدرش خلق شود و سپس وقتی به این دنیا میآیند رابطهی پدر و فرزندی بین آن ها وضع شود و لذا پدر زودتر به دنیا بیاید. در آن مرحله این چهارده نور پاک قبل از همه خلق شدند.
" اول ما خلق الله نوری "28
پیامبر فرمودند: اوّلین چیزی که خلق شد نور من بود.
و یا
امیرالمومنین علیه السلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد شدند. ایشان فرمودند:
مرحبا به کسی که چهل هزار سال قبل از پدر خود خلق شد29
این روایات و مشابه آنها قیادت آن بزرگواران نسبت به امم گذشته که از مراحل قبل از دنیا و دنیا فرع آنها است را نشان می دهد.
در همین روایت آمده:
ما تسبیح خدا کردیم، ملائکه تسبیح کردند و پس هر کسی تسبیح و تکبیر بگوید، از برکت تعلیم علی علیهالسّلام است .
از طرفی هر پیامبری شاهد اعمال امت خویش است و رسول اکرم صلی الله علیه آله و سلم شاهد بر انبیاست. لذا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شاهد با واسطه بر اعمال امت های گذشته و قائد غیر مستقیم آنها خواهد بود و ائمّه علیهم السّلام جانشینان ایشانند و این قیادت را تا قیامت ادامه می دهند.
--------------------
[1]. نحل ١٢۰
[2]. کافی ج١ ص٤٤٧ ح ٢٢ و ٢٣
[3]. انعام ٣٨
[4]. یونس 47
[5]. نحل 36
[6]. انعام ١٥١
[7]. انعام 38
[8]. هود 56
[9]. اسراء 44
[10]. نور 41
[11]. طه 50
[12]. نور الثقلین ج3 ص194 رقم345
[13]. صافات 83
[14]. تفسیر تبیان ج 8 ص 507
[15]. بحار ج ٤٦ ص ٢٤٨ ح ٤۰
[16]. بحار ٤٦ ص ٢٤٧ ح ٣٥
[17]. بحار ٧٢ ص ٣٧٦ ح ٣٤
[18]. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ دَخَلَ الْعَبَّاسِيُّونَ عَلَى صَالِحِ بْنِ وَصِيفٍ عِنْدَ مَا حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع فَقَالُوا لَهُ ضَيِّقْ عَلَيْهِ وَ لَا تُوَسِّعْ فَقَالَ لَهُمْ صَالِحٌ مَا أَصْنَعُ بِهِ قَدْ وَكَّلْتُ بِهِ رَجُلَيْنِ شَرَّ مَنْ قَدَرْتُ عَلَيْهِ فَقَدْ صَارَا مِنَ الْعِبَادَةِ وَ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ إِلَى أَمْرٍ عَظِيمٍ ثُمَّ أَمَرَ بِإِحْضَارِ الْمُوَكَّلَيْنِ فَقَالَ لَهُمَا وَيْحَكُمَا مَا شَأْنُكُمَا فِي أَمْرِ هَذَا الرَّجُلِ فَقَالا لَهُ مَا نَقُولُ فِي رَجُلٍ يَصُومُ النَّهَارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ كُلَّهُ لَا يَتَكَلَّمُ وَ لَا يَتَشَاغَلُ بِغَيْرِ الْعِبَادَةِ فَإِذَا نَظَرَ إِلَيْنَا ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُنَا وَ دَاخَلَنَا مَا لَا نَمْلِكُهُ مِنْ أَنْفُسِنَا فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِكَ الْعَبَّاسِيُّونَ انْصَرَفُوا خَاسِئِين ( الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 334)
[19]. عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالُوا: سُلِّمَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع إِلَى نِحْرِيرٍ وَ كَانَ يُضَيِّقُ عَلَيْهِ وَ يُؤْذِيهِ فَقَالَتْ لَهُ امْرَأَتُهُ اتَّقِ اللَّهَ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي مَنْ فِي مَنْزِلِكَ وَ ذَكَرَتْ لَهُ صَلَاحَهُ وَ عِبَادَتَهُ وَ قَالَتْ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ مِنْهُ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَأَرْمِيَنَّهُ بَيْنَ السِّبَاعِ ثُمَّ اسْتَأْذَنَ فِي ذَلِكَ فَأُذِنَ لَهُ فَرَمَى بِهِ إِلَيْهَا وَ لَمْ يَشُكُّوا فِي أَكْلِهَا لَهُ فَنَظَرُوا إِلَى الْمَوْضِعِ لِيَعْرِفُوا الْحَالَ فَوَجَدُوهُ ع قَائِماً يُصَلِّي وَ هِيَ حَوْلَهُ فَأَمَرَ بِإِخْرَاجِهِ إِلَى دَارِهِ. ( الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 335)
[20]. بحار ج 7 ص 339
[21]. بحار ج 7 ص 339
[22]. الصواعق المحرقه ص 107
[23]. فاطر ١۰
[24]. بقره ٢
[25]. زمر ٧١
[26]. زمر ٧٣
[27]. فرقان ٤٤ اعراف ١٧٩ روایتی ذیل نبا ١٨
[28]. بحار ج ٢٥ ص ٢٢ ح ٣٨
[29]. بحار ج ٢٥ ص ٢٤ نوشته شده توسط گروه زیارت جامعه در روز پنجشنبه 1390/3/19 ساعت 12:20
من این مطلب را پسندیدم
|