• عمر بن ابي سلمه
موضوع: اصحاب
کلمات کليدي: عمر بن ابی سلمه، جنگ جمل، جنگ نهروان، جنگ صفین
عمر بن ابي سَلَمة بن عبد الأسد قُرَشي مخزومي، دو سال يا بيشتر پيش از هجرت، متولّد شد[1] و پس از درگذشت پدرش به سال سوم هجري،[2] همراه با مادرش اُمّ سَلَمه - که همسريِ پيامبر خدا را برگزيده بود -[3] به خانه پيامبر صلي الله عليه وآله آمد و در خانه وحي، رشد کرد.[4]
امّ سلمه همسر بزرگوار پيامبر خدا، در هنگامه جنگ جمل، او را با نامهاي به سوي امام عليه السلام گسيل داشت[5] امامعليه السلام وي را پس از پايان جنگ جمل، به حکومت بحرين[6] برگماشت.[7]
امامعليه السلام در آستانه جنگ صفّين، [ با نامهاي ] از وي خواست که براي نبرد با معاويه به اردوي ايشان بپيوندد.[8] از نامه امام عليه السلام پيداست که عمر در نگاه ايشان، فردي امين و کارآمد بوده و حضورش در اردوي آن بزرگوار، براي رويارويي مقتدرانه با سپاه شام، لازم بوده است.
او در تمام جنگهاي علي عليه السلام همراه او بود[9] و به سال 83 هجري درگذشت.[10]
روایاتی در مورد جناب عمربن ابی سلمه:
در تاريخ اليعقوبي آمده است:
[ علي عليه السلام] به عمر بن ابي سلمه مخزومي، پسر امّ سلمه، همسر پيامبر صلي الله عليه وآله - که کارگزارش در بحرين بود - نوشت:
«امّا بعد ؛ من نعمان بن عَجْلان را به حکومت بحرين گماردم، بدون آن که نکوهشي متوجّه تو باشد و يا متّهم باشي.
کارهايي را که در اختيار داري، به نعمان بسپار؛ چرا که من آهنگ حرکت به سوي ستمکاران شام و باقي مانده دستهها[ ي نفاق و شرک ]دارم و دوست دارم که در رويارويي با آنان، همراهم باشي که تو از کساني هستي که از آنها براي استوار کردن دين و ياريکردنِ هدايت، کمک ميگيرند.
خداوند، ما و تو را از کساني قرار دهد که به حق، عمل ميکنند و به آن، حکم ميکنند».
پس عمر آمد و [ در صفّين، ] نزد علي عليه السلام بود و در پي او به کوفه بازگشت و يک سال و اندي در کنار علي عليه السلام ماند.[11]
در الفتوح نقل شدهاست:
عمر بن ابي سلمه، نزد علي عليه السلام آمد و در کنارش ماند و فاضل و عابد و عاقل بود. به همين خاطر، يکي از ياران علي عليه السلام امّ سلمه را مدح کرد و اشعاري سرود که مطلعش اين است :
مادر، اي مادر ! کامياب شدي
و هماره [ از وجود تو] برکت ميبارد.[12]
_______________________________________________________________
پی نوشت:
[1] سير أعلام النبلاء:63:407:3، الاستيعاب:1903:245:3.
[2] سير أعلام النبلاء:63:407:3.
[3] ر.ک:سير أعلام النبلاء:63:407:3، اُسد الغابة:3836:169:4.
[4] سير أعلام النبلاء:63:407:3.
[5] تاريخ الطبري:451:4، الاستيعاب:1903:246:3، اُسد الغابة:3836:170:4.
[6] بحرين، در آن روزگار، برمناطق گستردهاي از سواحل و جزاير غريب و جنوب خليج فارس، اطلاق ميگرديد (جغرافياي تاريخي کشورهاي اسلامي: 231:1).
[7] الفتوح:455:2، شرح نهج البلاغة:219:6. ر.ک:ج 5، ص 79 (بزرگان صحابه در سپاه امام).
[8] نهج البلاغة:نامه 42، تاريخ اليعقوبي:201:2، تاريخ الطبري:452:4.
در اين دو منبع اخير، آمده است:«او را به حکومت بحرين گماشت. سپس او را برکنار کرد و نعمان بن عَجْلان را به جاي او گذاشت». نيز در منبع ديگري آمده است:«او را به حکومت بحرين و فارس گماشت» (ر.ک: اُسد الغابة: 3836:170:4).
[9] شرح نهج البلاغة:219:6.
[10] الاستيعاب:1903:246:3، سير أعلام النبلاء: 63:408:3، اُسد الغابة:3836:170:4. در منبع اخير آمده است:«به روزگار خلافت عبدالملک بن مروان در مدينه درگذشت ».
[11] تاريخ اليعقوبي:201:2، نهج البلاغة:نامه 42، أنساب الأشراف:387:2.
[12] الفتوح:456:2.
نوشته شده توسط گروه اصحاب و یاران در روز چهارشنبه 1390/3/25 ساعت 8:42
من این مطلب را پسندیدم
|