• رنگ رنگ

موضوع: امیر المومنین علیه السلام

  گاه جنگ است به مرکب همه زین بگذارید آب در دست اگر هست زمین بگذارید   وقت تنگ است و حرام است تعلّل کردن صحبت از مزرعه و گلّه و آغل کردن   وقت آن است که در سینه نفس تند شود تیغ، آن تیغ که صیقل نخورَد کند شود   تا

ادامه مطلب...

• هرس

موضوع: امیر المومنین علیه السلام

  آن چه را کاشت علی فتنه هدر کرد آخر تیر نامرئی نیرنگ اثر کرد آخر   بعد از آن روز که دین را به فسون آوردند مثل انگشتری از دست برون آوردند   مرض مسری یک طایفه رایج می‌شد شهر، آلوده به

ادامه مطلب...

• طبل

موضوع: امیر المومنین علیه السلام

  خبر این است به سردار بگو برگردد از دم خیمه ی کفّار بگو برگردد   خبر این است که کر می‌کند آدم را؛ کر طبل توخالی این فرقه‌ی

ادامه مطلب...

• سرخ و سیاه

موضوع: امیر المومنین علیه السلام

  خبر این است خبر بادیه را طی کرده والی کوفه به محراب خدا قی کرده   آری آن روز که وارونه بیفتد کاسه خمس از دین بستاند پسر چلپاسه   آری آن روز که اسلام به منکر برسد ملک تبعید به

ادامه مطلب...

• ناگوار

موضوع: امیر المومنین علیه السلام

  کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم‌رنجه کند فاطمه آرام آرام شهر در غفلت همواره‌ی خود آسوده کوچه آذین شده با چادر خاک آلوده شهر این بار کمر بسته به انکار علی ریسمان هم گره انداخته در

ادامه مطلب...

• پیمانه

موضوع: مدح امیرالمومنین

  قصه را زودتر ای کاش بیان می‌کردم قصه زیباتر از آن شد که گمان می‌کردم برکه‌ای رود شد و موج شد و دریا شد با جهاز شتران کوه اُحُد برپا شد و از آن آینه با آینه بالا می‌رفت دست در

ادامه مطلب...

• نفس فاطمه

موضوع: مدح امیرالمومنین

می‌رسد قصه به آن جا که علی دل تنگ است می‌فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمه ی

ادامه مطلب...

• شب همان شب

موضوع: امیر المومنین علیه السلام

    شب همان شب که سفر مبداء دوران می شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن

ادامه مطلب...

• به نقطه گفت

موضوع: مدح امیرالمومنین

  خدا نوشت از او خالی است دنیایم کجاست آینه‌ای تا کند تماشایم برای خلوت خود دوست، دوست می‌خواهم در این هزاره غم چاره اوست می‌خواهم که خمره خمره ایجاد را به کاسه کنم خودم خدایی خود را در او

ادامه مطلب...

• ذره ذره

موضوع: مدح امیرالمومنین

        ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود روح از پیکره ی کعبه برون آمده بود روشنا ریخت بر افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد قبله مایل به علی بن ابی

ادامه مطلب...