• عترة خیرة رب العالمین و رحمةالله و برکاته
موضوع: زیارت جامعه
کلمات کليدي: عترت، برکات، عترت، رحمت خدا
«عترة»
عترت انسان، همان نسل اوست. اگر فرزند انسان، ذریه و عقبه ی او از صلبش باشد عترت وی محسوب می شود. (لذا اگر قبیله، نزدیکان و بستگان سببی و نسبی از صلب او نباشد، عترت وی به حساب نمی آیند.)
البته برای عترت معانی دیگری هم نقل شده که هرکدام به تعبیری می تواند درست باشد:
· تكّههاى بزرگ مشك كه در مشكدان قرار دارد؛
· آب گوارا؛
· درختى كه بر در غار سوسمار مىرويد، چون سوسمار از سوراخ خود بيرون آيد خود را در شاخههاى آن مىغلطاند بدين سبب رشد آن درخت كم شده بزرگ نمىشود؛
· چیزی که خانواده به آن تکیه دارد؛
· فرزند مرد و نوههاى او كه از صلبش باشند، و به همين جهت فرزندان پیامبر صلى اللَّه عليه و آله كه از علىّ و فاطمه عليهماالسلام بودهاند عترت حضرت ناميده شدهاند. شخصی از ابن اعرابى پرسید: پس معناى گفته أبوبكر كه در سقيفه گفت: «ما عترت پيغمبر هستيم» چيست؟ پاسخ داد: منظورش شهر و محلّ زندگيش بود!!!
· قطعه سنگ بزرگى كه از كوه جدا گرديده و سوسمار كنار آن سوراخ خود را مىسازد تا لانه خود را گم نكند؛
· ريشه درختى كه بريده شده و از ريشه آن شاخهها روئيده است؛
· درختی که شیره اش بسیار است؛
· باد وزان؛
· گياهى مانند مرزنجوش كه با فاصله زیاد از هم مىرويد.
امامان علیهم السلام از بين تمام بنى هاشم و از ميان همه فرزندان ابوطالب مانند تكه هاى مشكى هستند[1]، و دانش آنان شربت گوارا و خوشطعمى است نزد خردمندان، آنان درختى هستند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرموده: «من ريشه آنم و اميرالمؤمنين تنهاش و ائمّه شاخه آن، و پيروان ايشان برگ آن، و علمايشان ميوه آن درخت». و ائمّه عليهم السلام پايهها و کانون خانواده اسلام اند، ائمّه علیهم السلام راهنما هستند به سوی مقصد و فرجام واقعیمان. و ايشان ريشه درختى هستند كه بريده شده، زيرا كشته شدند و بر آنان ستم شده، و پيمان آن ها را قطع كرده، و حقّ ايشان را مراعات نكردند، اما اين شمشير كشيدن ها و بريدن ها و پشت كردن مردم به ايشان جلوى رشدشان را نگرفت، چون آنان امام بودند كه خدا بر زبان پيامبرش به امامتشان تصريح نموده بود، ایشان ثمره و عصاره درخت علماند که میوه اش تمامی ندارد و فراوان می توان از ایشان بهره برد، و طبق گفته ای که فرمودند: باد، سپاه خداوند است که بر گروهى تازيانه و شكنجه و بر گروهى ديگر رحمت است، ایشان سپاه و حزب الهی هستند. و از معانى «عترت» آن است كه آنان مظلوم بودند، و به گناهانى كه مرتكب نگشته بودند آنان را دستگير مىنمودند. و مرقدهاى آنان در اطراف عالم پراكنده است، و بركات ایشان در شرق و غرب عالم گسترده شده است. [2]
باید با تمام دقت رایحه مشک آل محمد را جست. تمسک هم یعنی همین: پذیرفتن بوی خوش آن مشک.
در حدیث شریف ثقلین که مورد قبول شیعه و سنی است عترت پیامبر صلی الله علیه و آله، همان اهل بیت ایشان دانسته شده است:
«انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابدا و انّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض» [3]
نتیجهی مهم از حدیث ثقلین، این است که در مقام هدایت و بهرهوری از قرآن، توجه به عترت مهم است و بیتوجهی به عترت بهره ی ما را صفر می کند، زیرا مدل یادگار پیامبر صلی الله علیه و آله، دو چیز جدایی ناپذیر است و این ویژگی مخصوص عترت است و شامل کسی دیگر نمی شود.
«خیرة»
خیرة از ریشه ی خیر است که به دو معنا بکار رفته است:
۱- معنای مصدری به معنی اختیار کردن باشد؛ قرآن می فرماید:
«و ما کان لمومن و لا مومنة اذا قضی الله و رسوله امرا أن یکون لهم الخیرة من امرهم»[4]
«و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند، براى آنان در كارشان اختيارى باشد»
2- معنای وصفی به معنی اختیار شده و برگزیده. خیرة الله که در روایات، بر پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله اطلاق شده، به همین معناست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«خداى تبارك و تعالى مردم روى زمين را بدو قسمت تقسيم فرمود و مرا در قسمت بهتر قرار داد سپس آن نصف بهتر را بر سه قسمت كرد و من جزو بهترين قسمت از آن سه بودم سپس عرب را برگزيد از ميان مردم سپس قريش را از ميان عرب برگزيد سپس بنى هاشم را از قريش برگزيد سپس بنى عبد المطلب را از بنى هاشم برگزيد سپس مرا از بنى عبد المطلب برگزيد» [5]
در روایات، زیارات و صلوات های بسیاری به مقام برگزیده بودن اهل بیت علیهم السلام اشاره شده است. [6]
«رب»
ربوبیت، سوق دادن چیزی به سمت کمال و رفع نقایص آن است. لذا رب به کسی گفته می شود که اشیا را به سمت کمال و رفع نقایص هدایت می کند و کار و شان او همین است.
اکنون اگر اندکی در آداب و کمالات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فکر کنیم که خداوند متعال مربی اوست، می فهمیم وقتی مربّی خداوند متعال و پرورش یافته پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم باشد، در اینصورت نتیجه «خیرة ربّ العالمین» خواهد شد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
«همانا خداى عز و جل پيغمبرش را تربيت كرد و نيكو تربيت كرد، چون تربيت او را تكميل نمود، فرمود: «تو بر خلق عظيمى استوارى» سپس امر دين و امت را باو واگذار فرمود تا سياست بندگانش را به عهده گيرد، سپس فرمود: «آنچه را رسول براى شما آورده بگيريد و از آنچه شما را نهى كرده باز ايستيد». همانا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله استوار و موفق و مؤيد بروح القدس بود، نسبت به سياست و تدبير خلق هيچ گونه لغزش و خطائى نداشت».[7]
از اینجاست که مقام امیرالمومنین علیه السلام نیز روشن می گردد، آنجا که پیامبر اکرم می فرمایند: «علیٌّ منّی بمنزلتی مِن ربّی: علی علیه السلام نسبت به من به منزله من نسبت به پروردگار من است. این همان معنای تربیت است که همه هستی به اسباب و اشکال گوناگون تربیت، پرورش یافته خداوند متعال هستند.
«العالمین»
العالمین، جمع العالَم است و عالَم مانند عَلَم و علامت به ابزار و آلاتی گفته می شود که چیزی به واسطه ی آن دانسته می شود. برخی می گویند: عالَم اسم برای ملائکه، جن و انس است که از علم برخوردارند. و برخی می گویند: هرچه که به وسیله ی آن خالق شناخته می شود، عالَم نامیده می شود. پس رب العالمین، کسی است که عهده دار کمال رساندن تمام موجودات نظام هستی و رفع نقص از آنان است.
العالمین می تواند تعبیری باشد از انسان های مختلف که هم علم دارند و هم آیت خدا هستند.
لذا عترة خیرة رب العالمین هم نظر به برگزیدگی ایشان دارد و هم به نیکی ایشان و هم به تربیت مستقیم ایشان به دست خداوند و هم اینکه ایشان بهترین چیزی که به منظور آید هستند.
اینکه تعبیر خیرة الرحمن یا رحیم یا ... در مورد پیغمبر صلی الله علیه و آله به کار نرفته و خیرة رب العالمین آمده، دلالت بر این می کند که ربوبیت خدا، چنین گزینشی را اقتضا کرده است.
عدم اختصاص ربوبیت به صنف خاص و گسترش آن به سراسر هستی دلالت دارد که این برگزیده ی خدا ماموریتش به کمال رساندن تمام موجودات است و اساسا نقش خلیفة الله، که واسطه ی بین خالق و مخلوقات است، بهرهمند کردن آن ها از فیض ربوبی است. لذا قرآن که برنامه ی تکاملی برای همگان است به «تنزیل من رب العالمین»[8] تعبیر شده است و یا پیامبران بزرگی چون حضرت نوح، هود، موسی و هارون علی نبینا و آله و علیهم السلام، خود را «رسول من رب العالمین» [9] معرفی کرده اند.
عترة خیرة رب العالمین، به معنای، فرزندان برگزیده ی رب العالمین است و آن برگزیده کسی جز پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نیست.
اوصاف سه گانهی «سلالة النبیین»، «صفوة المرسلین» و «عترة خیرة رب العالمین» به ترتیب اهمیت است؛ زیرا اهل بیت عصمت علیهم السلام، ابتدا به عنوان عصاره ی انبیا، سپس به عنوان برگزیده ی از مرسلین که مقامی بالاتر از انبیا دارند و در نهایت به عنوان فرزندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که بالاترین مخلوق هستند، معرفی شدند.
واژهی عترت بیانگر این است که سلاله ی انبیا و صفوه ی مرسلین بودن برای امامت و جانشینی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله کفایت نمی کند، بلکه عترت ایشان بودن نیز شرط است؛ به بیان دیگر لهبی ها، اموی ها و عباسی ها اگرچه از طریق عبد المطلب و عبد مناف به سلسله ی انبیا می رسند، ولی از عترت نیستند و شایستگی خلافت را ندارند.
نامهی امیرالمومنین علیه السلام به معاویه و بیان سیاهی ها و تباهی های دودمان اموی [10]، خطاب کردن سیدالشهدا علیه السلام به دشمن خود با عنوان «نابکار فرزند نابکار» [11]، حرام زاده خواندن اطرافیان یزید توسط امام سجاد علیه السلام [12] و بالعکس سخنان امام حسین علیه السلام در طول سفر تا کربلا و بیانات حضرت زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید همگی قابلیت اهل بیت برای احراز مقام امامت و عدم صلاحیت گروه مقابل برای این مقام رفیع را یادآوری میکند.
جملات سه گانه ی مورد بحث در واقع درصدد بیان یکی از شرایط امامت است.
در حدیث مفصّلی که علمای خراسان و عراق در مرو با حضرت رضا صلوات الله علیه درباره امامت بحث کردند مأمون از حضرت رضا پرسید: مقصود از عترت طاهره کیست؟ حضرت در جوابش فرمودند: مقصود کسانی هستند که خداوند متعال وصف آنان را در آیه تطهیر بیان فرموده است: «إنما یُریدُ الله لِیُذهِبَ عنکم الرّجس اهلَ البیت و یُطهِّرکم تطهیراً» علمای مجلس از حضرت سوال کردند که عترت با آل یکی هستند؟ فرمودند: بلی یکی هستند.
مکاتب فراوانی برای رساندن مردم به کمال ایجاد شده و می شوند و همه در مقام سخن و تئوری ادعاهایی دارند. یک شیعه هم تئوری دارد به این صورت:« هیچ زمانی نمی شود که زمین خالی از کسی باشد که او فرستاده و نماینده ی خداست و معصوم است و هر کس به او دست پیدا کند و سوال کند، به حق دست پیدا کرده و اختلافی در هنگام سوال از او پیش نمی آید.»
هیچ فرقه ای ادعای شیعه را نکرده است و اگر هم بکند از لحاظ تئوری مانند هم می شوند.
از لحاظ تئوری، ما به ۱۰۰ % حق می رسیم اما در دیگر تئوری ها حق نسبی است و این برتری مهمی است.
در ادعای ما کسی هست که هم تکوینا و هم تشریعا حرف خدا را می زند.
در مدت ۲۳ سال رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله جواب نسبی و نیمه از حضرت گزارش نشده و همیشه در حکم ایشان همه به حق رسیدند. لذا شده که پیامبر صلی الله علیه و آله گفته باشند در پاسخ سوالی که صبر کنید تا فرمان بیاید اما این از عبودیت ایشان است و نه درماندگی.
جانشین واقعی پیامبر هم باید چنین باشد. لذا امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:
«سلونی قبل ان تفقدونی»[13]
«قبل از اینکه مرا از دست بدهید، از من سؤال کنید»
در ذیل آیه ی «وَ لاَ رَطْب ٍوَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ»[14] فرمودند که منظور از کتاب، امام علیه السلام است.[15]
«رحمة»
معنای رحمت در مطالب گذشته ذکر شد.(ر.ک. شرح «امناء الرحمن»)
«برکاة»
برکات جمع برکت از ریشه ی بَرک به معنای سینهی شتر است. همچنین کرک سینهی شتر را بَرَک و پارچهی تهیه شده از آن را برکی می گویند. این کلمه به تدریج معنای دوام، بقا و عدم زوال را نیز پیدا کرده است؛ مثلاً به محلی که آب در آن جمع می شود و برای مدت طولانی باقی می ماند «بِرکه» گفته می شود. در مجموع می توان گفت که «برکت» به نما و زیادهای گفته می شود که دارای دوام و بقاست. «تبریک» دعای به برکت است، یعنی دعا برای ثبات و بقای نعمت.
این دو کلمه عطف بر «السلام» است در نتیجه معنای مجموع جمله چنین می شود: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.
این معنا از قرآن مجید اخذ شده آن جا که می فرماید: «رحمةُ اللهِ وبرکاتُه علیکم أهلَ البیت إنَّه حمیدٌ مجیدٌ»[16]
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
«امير المؤمنين عليه السلام به مردمى گذر كرد و بر آنها سلام كرد آن ها در جواب گفتند: «عليك السلام و رحمة اللَّه و بركاته و مغفرته و رضوانه» پس امير المؤمنين عليه السلام بدان ها فرمود: در باره ما از آنچه فرشتگان بپدرمان ابراهيم عليه السلام گفتند نگذريد، آن ها گفتند: رحمة اللَّه و بركاته عليكم أهل البيت» [17] (شاید بدین جهت فرمودند تا هرکه هرچه می خواهد از خود اضافه نکند)
با جمله ی السلام علیکم سلامت قلب و بی نقص و عیب بودن آن طلب می شود اما هدف چیز بالاتری است چرا که قلب ظرف است و ارزش ظرف سالم با مظروف آن مشخص می شود. لذا بعد از سلام جمله ی رحمة الله و برکاته را اضافه می کنیم تا بعد از طلب سلامتی برای قلبمان، مظروف با ارزشی یعنی رحمت ویژه و خاصه ی الهی[18] نیز برایش طلب کنیم. نکته ظریف این است که در این زیارت بعد از هر پنج مرتبه سلام، که در هر مرتبه به یک سلسله از صفات و کمالات ائمّه علیهم السلام اشاره می شود، جمله ی «و رحمة الله و برکاته» نیز اضافه می گردد.
از معنای لغوی برکة که ذکر شد چنین بر میآید که در طلب برکات نه تنها افزایش و زیادی نعمت مطلوب است بلکه دوام و بقای آن نیز طلب می شود.
این کلام همچنین اشارهای دارد به مقام فقر و احتیاج مخلوق به خالق در هر شرایطی و نعمتی بهتر از رحمت پروردگار نیست. شما بندگان و مخلوق خدا و محتاج به پروردگار هستید پس کسانی که در مورد شما غلو کردند و شما را از مقام مخلوقیّت به مقام خالقیّت ارتقا دادند شما را نشناختند و در حق شما ستم نمودند.
-------------------------------------------------------------------------------------
[1] معانی الاخبار ص 92
[2] معاني الأخبار،ص: 91/معاني الأخبار-ترجمه محمدى،ج1،ص: 215 در ادامه توضیحات بیشتری نیز داده اند.
[3] ر.ک: نفحات الأزهار: 2/274
[4] احزاب،36
[5] خصال، ج1، ص 36
[6] برای مثال بنگرید به مفاتیح الجنان، اعمال عصر جمعه، صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
[7] کافی: ج1، ص266، حدیث 4
[8] واقعه، 80
[9] اعراف، 61، 67، 104، شعرا، 16، زخرف، 46
[10] نهج البلاغه، نامه ی 28
[11] تحف العقول، ص 241
[12] اثبات الوصیّة، ص 145- 146
[13] امالی صدوق، 133
[14] انعام، 59
[15] تفسیر نورالثقلین ج 1، ص 723
[16] هود: 76
[17] كافي، ج2، ص: 646
[18] در اینجا منظور رحمت خاصه است چرا که رحمت عامه شامل همه می شود؛ «رحمتی وسعت کل شیء»-اعراف، 156
نوشته شده توسط گروه زیارت جامعه در روز يکشنبه 1391/2/17 ساعت 18:46
من این مطلب را پسندیدم
|