• چقدر ناشکری!؟

موضوع: ارتباط با پیامبر

کلمات کليدي: امیرالمومنین، ایوان نجف، دنیا طلبی، شکر، نعمت

شب رفته بودم پشت بام، یه پتو پهن کرده بودم و رو به آسمان دراز کشیده بودم،

به زندگی آینده ام فکر می کردم؛

کِی می تونم زن بگیرم؟

کِی خونه دار میشم؟

اونم با این گرونی!

خوش به حال فوتبالیست ها؛ یک سال دنبال یه توپ می دون و آخرش میلیارد میلیارد می خورن.

چشم هامو روی هم گذاشتم و به زندگی رویایی رونالدو و نادال و بیل کوچولو فکر می کردم.

توی همین فکرها بودم که صدای یک کلاغ اومد و تا چشمهامو خواستم باز کنم که ببینمش یک دفعه یک عدد تحفه ی آسمانی! روی پیشانی ام نشست و تمام افکار و رویاهای شیرینم رو پاره کرد.

رفتم پایین و توی روشویی پیشانی ام را شستم، هنوز اعصابم خرد بود از دست کلاغ بی تربیت!

وقتی اومدم تو پذیرایی دیدم تلویزیون روشنه و کسی جلوش نیست، رفتم جلو که خاموشش کنم، تا خواستم دکمه ی خاموش رو بزنم یک دفعه تلویزیون ایوان طلای نجف رو نشون داد.

دلم کلا رفت!

روی زمین افتادم و همین طور مات و مبهوت زل زدم به تلویزیون و خاطرات سفر پارسال عتبات رو مرور کردم؛

چه صفایی داشت!

خدایا میشه یه بار دیگه برم نجف!؟

حالا حکایت کار کلاغ رو فهمیدم، با خودم گفتم:

آخه آدم عاقل!

 آدم این نعمت به این بزرگی رو فراموش می کنه!؟

 خوب بود همه ی دنیا رو داشتی، عوضش امیرالمومنین رو نداشتی!؟

 آخه بدبخت تر از کسانی که فقط از دنیا ثروت و قدرت رو چشیدن هم کسی هست!؟

 کسانی که به اندازه یک ذره هم لذت نگاه به ایوان طلای نجف رو نداشتن!

چقدر آدم بعضی اوقات، بیش از 99 درصد اوقات، ناشکر می شه!؟

شُکر داشتن امامی که فقط پنج تا از فضائلش که هیچ، فقط یک دانه از فضائلش به همه ی دنیا می ارزد.

پيامبر خدا صلي الله عليه وآله به آقا علی علیه اسلام فرمودند:

« اي علي! از پروردگارم پنج ويژگي براي تو درخواست کردم که اجابتم کرد:

·        اوّلين آنها اين که؛ از پروردگارم خواستم اوّلين کسي باشم که قبرم شکافته مي‏شود و در حالي که خاک را از سرم مي‏تکانم، تو با من باشي، و به من عطا کرد.

·        دوم آن که از خدا خواستم که در نزد کفّه ميزان، نگهم دارد و تو با من باشي، و به من عطا کرد.

·        سوم آن که از پروردگارم خواستم تا در روز قيامت، تو را پرچمدارم قرار دهد، و به من عطا کرد.

·        چهارم آن که از پروردگارم خواستم که امّتم را به دست تو از حوضم سيراب کند، و به من عطا کرد.

·        پنجم آن که از پروردگارم خواستم که تو را پيشواي امّتم در راه بهشت قرار دهد، و به من عطا کرد.

سپاس، خدايي را که با اين ويژگي‏ ها بر من منّت نهاد!» ^[1]

خدایا شکرت!

----------------------

[1] الخصال:93:314 و 94، عيون أخبار الرضا:16:278:1.

نوشته شده توسط گروه فضائل در روز شنبه 1391/4/31 ساعت 20:48

من این مطلب را پسندیدم