• خواستگاران فاطمه
موضوع: اول ذی الحجه
کلمات کليدي: ازدواج، خواستگاری، فاطمه زهرا
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة» [1]
دو سال، یا اندکی بیشتر از اقامت مهاجران در مدینه گذشت. در این دو سال دگرگونی چشمگیری در وضع سیاسی و اجتماعی مسلمانان پدید گردید. نیز بعض سریه ها [2] با پیروزی برگشتند. و نتیجه پیروزی آنان گشایشی اندک در کار مسلمانان، و تثبیت موقعیت ایشان در دیده قبیله های مخالف بود. نیز قبیله هایی چند که پس از درگیری مسلمانان با یهودیان، و منافقان مدینه در حالت دو دلی بسر می بردند، کم و بیش بی طرف ماندند و یا به مسلمانان پیوستند.
مهمتر از همه پیروزی در غزوه بدر بود که قدرت افسانه ای مکه را در هم ریخت،و حشمت خیره کننده سران قریش را از میان برد. و آنان که هنوز هم نمی خواستند مکه را از خود برنجانند دانستند که قریش و بازرگانان آنان هم شکست پذیرند.
در زندگانی داخلی رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز تغییری رخ داد. سوده دختر زمعة بن قیس و عایشه دختر ابو بکر،در خانه او بسر می بردند. عروسی سوده چند ماه پیش از هجرت [3] و عروسی عایشه در شوال سال نخستین هجرت صورت گرفت [4].هر چند هیچ یک از این دو زن چه در نظر او و چه در نظر پدرش،جای خالی خدیجه را پر نمی کردند اما بهر حال هر یک از جهتی مراقب حال پیامبر صلی الله علیه و آله بودند و فاطمه علیهاالسلام از این نظر دیگر برای پدر نگرانی نداشت. عایشه دختری نه ساله و سوده بیوه سکران بن عمرو بن عبد شمس بود. سکران با مهاجران دسته دوم به حبشه رفت و در این سفر سوده را نیز همراه خود برد [5] وی پس از بازگشت به مکه در گذشت و پیامبر صلی الله علیه و آله آن بیوه را خواستگاری کرد. حال اگر فاطمه علیهاالسلام به خانه شوی برود، در خانه پدرش کسانی هستند که نگاهبان حال او باشند.
مسلم است که فاطمه علیهاالسلام خواهان بسیاری داشته است. در این باره نیازی به ذکر روایات نداریم. پدرش پیش از آنکه به پیغمبری رسد در دیده همشهریان مقامی ارجمند داشت. دو خواهر فاطمه علیهاالسلام پیش از ظهور اسلام زن دو پسر مرد سرشناس خاندان هاشم، عبد العزی بن عبد المطلب (ابو لهب) شدند، و نزد شوهران گرامی بودند. اگر سوره تبت در نکوهش پدر شوی آنان نازل نمی شد، و اگر آن مرد لجوج و یا زن او با سرسختی تمام از فرزندانشان نمی خواستند زنان خود را رها کنند، آنان از این پیوند خشنود و شادمان بودند. لیکن باصرار ابو لهب بین آنان جدائی صورت گرفت.
این زنان پس از آن که از همسران خود جدا شدند و اسلام آوردند، یکی پس از دیگری به عثمان بن عفان مرد مالدار و ارجمند قریش شوهر کردند. زینب خواهر دیگر او زن پسر خاله خود ابو العاص بن ربیع بود [6] چون محمد صلی الله علیه و آله به پیغمبری مبعوث شد، و خدیجه و دخترانش بدو گرویدند،ابو العاص بر دین قریش باقی ماند. بزرگان طائفه وی از او خواستند زن خود را طلاق گوید و آنان هر دختری را که دوست می دارد به زنی بدو دهند. ابو العاص نپذیرفت و گفت او بهترین همسر است. ابو العاص در جنگ بدر اسیر شد، و پیامبر صلی الله علیه و آله دستور آزادی او را داد، بدان شرط که زینب را به مدینه بفرستد. این چند تن همگی مردانی به نام بودند، و نزد کسان خود و دیگران حرمت داشتند. اکنون که محمد صلی الله علیه و آله به پیغمبری رسیده و یثرب در اطاعت اوست و مکه از او در حالت بیم و احتیاط به سر می برد، طبیعی است که کسانی با موقعیت بهتر آماده خواستگاری فاطمه علیهاالسلام باشند. و اگر زینب و ام کلثوم و رقیه پیش از اسلام به شوی رفتند، تربیت زهرا علیهاالسلام چنان که نوشتیم در خانه وحی و مرکز نزول قرآن بود. عمر و ابوبکر هر یک خواهان فاطمه علیهاالسلام بودند، لیکن چون خواست خود را با پیامبر صلی الله علیه و آله در میان نهادند وی گفت منتظر قضاء الهی هستم [7] نسائی که از محدثان بزرگ اهل سنت است در سنن گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است»، و چون علی علیه السلام او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت [8] اما نسائی این حدیث را ذیل بابی که به عنوان «برابری سن زن و مرد» نوشته آورده است. باری از میان خواستگاران نام این دو تن را از آن جهت نوشته اند که از لحاظ شخصیت سرشناس تر از دیگران اند، نه آن که خواستگاران دختر پیغمبر تنها این دو مرد سالخورده بودند. یعقوبی نوشته است گروهی از مهاجران فاطمه را از پدرش خواستگاری کردند. [9]
________________________________________________________
پی نوشت:
[1] احزاب:21.
[2] دسته اعزامی بجنگ که پیغمبر شخصا در آن دسته شرکت نداشت.
[3] بلاذری.انساب الاشراف ص 407.
[4] همان کتاب ص 409.
[5] انساب الاشراف ص 219 و رجوع شود به الاصابه ج 2 ص 10.
[6] انساب الاشراف ص 397.
[7] ابن سعد طبقات ج 8 ص 11.
[8] سنن ج 6 ص 62.فاطمة الزهراء ص 25 ج 2.
[9] ج 2 ص 31.
نوشته شده توسط ویژه نامه در روز دوشنبه 1391/7/24 ساعت 14:57
من این مطلب را پسندیدم
|