• معنای لغوی شعائر
موضوع: محرم
کلمات کليدي: امام حسين، شعائر، محرم، معنی
خلیل ابن احمد فراهیدی در کتاب العین آورده:
دو چیز را شَعیرَه میگویند: جنبه اعلام و اظهار داشته باشد و... سپس میگوید:
در قرآن به قربانی حج شعیره گفته میشود زیرا به این قربانی علامتی نهاده شده که به سبب آن شناخته میشوند. او علت نامگذاری را در علامت دار کردن این حیوان میداند تا از هر جا گذر کند همه بفهمند که این برای حج است.
در ادامه اِشعار را به معنی علامت گذاری میداند و «شَعَرَته» را به معنی تعقل کردم و آن را فهمیدم آورده. [1]
جوهری در صحاح گوید:
«شَعیرِه، شَعیرَه و شَعائر را به معنی چیزی میداند که عَلم و علامت بوده و همانند لباسِ رو معرف انسان باشد و خداپرستی را اعلام و اظهار کند و اینها را شُعار دین میداند؛ همانند اعمال حج که جنبه بروز و ظهور برای مسلمانان دارد و هر چه که نشانهای برای اطاعت خداوند باشد جزء شَعائِر است... و شُعار قوم در جنگ، علامت آنان است تا دشمنان را بشناسند...
«و اشعَرَتهُ فَشَعَر» یعنی فهماندم او را، او نیز فهمید. [2]
فیروز آبادی در قاموس میگوید:
او نیز همانند جوهری شَعائر را به علامت بودن و اعلام و ابزار آن میداند «اَشعَر الأمر» یعنی چیزی را به او اعلام کرد... و شُعار حجّ عبارت از مناسک و علامات حجّ... [3]
ابن فارس در مقاییس اللغه گوید:
او نیز اشعار را اعلام و اظهار حسی میداند و میگوید: مَشاعِر مکانهایی است که با علائمی مشخص شدهاند تا از سایر مواضع ممتاز شوند و میگوید: اَشعار به معنای اعلام از طریق حس است و مَشاعِر به معنای معالم (مکانهای معلوم) و مفرد آن مَشعَر است، به معنای مواضعی که توسط علاماتی معلوم شده است. [4]
قرطبی میگوید:
هر چیزی که برای خداوند متعال است و در آن امری است که نشانگر اعلام و اَشعار میباشد، به آن شُعار یا شَعائِر میگویند و شُعار یعنی علامت و اَشعَرَتُ یعنی اعلام کردم و شَعیرَه به معنای علامت و شَعائِر به معنای عَلمهای دین خداست. [5]
راغب اصفهانی در مفردات:
شَعائِر الحج: مفردش شَعیرَه در آیات (ذلک من یعظم شعائر الله -۲۳حج) و در آیه (لا تحلو شعائر الله-۲مائده «یعنی آنچه که به خانه خدا اهدا میشود حلال میشمارید») وجه تسمیه آنها به شعائر از این جهت است که با علامتها، نشان داده میشوند (دانسته میشوند) که با کارد یا وسیله آهنی خونشان ریخته میشود البته معنا و مفهوم شَعائِر در آیات قرآن در مقاله بعدی آورده خواهد شد.
شُعار، لباس و جامهای که روی بدن قرار میگیرد و نیز شُعار، چیزی است که در جنگها بوسیله آنها جنگجویان خود را میشناسانند. مَشاعِرُ الَحَجّ: نشانه هاى آشکار حجّ است که شناختن آنها براى حواس آشکار و روشن است، مفردش- مَشْعَر- است.
مَشاعِر: حواس و مدرکات، در آیه (وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ- ۵۵/ زمر) (و شما درست درک نمىکنید و درست در نمىیابید.)
هر چند در بسیارى از آیاتى که در آنها عبارت- لا یشعرون، و لا یعقلون- آمده است گفتهاند آن معنى جایز نشده است زیرا بسیارى از چیزهایى که محسوس نمىباشند، معقول مىباشد.
مَشاعِرُ الَحَجّ: نشانه هاى آشکار حجّ است که شناختن آنها براى حواس آشکار و روشن است، مفردش- مَشْعَر- است. [6]
لسان العرب
اللحیانی میگوید: شَعَائِر حج یعنی مناسک و اعمال آن و مفرد آن شَعیره است و قول خداوند متعال در قرآنکه میفرماید: پس یاد کنید خدا را در مشعر الحرام مقصود مزدلفه (از موقفهای حج) است و در اینجا از آن جهت جمع آمده که تمامی آن مواقف منظور است؛ و مَشعَر یعنی محل عبادت و جای نشان دار و معنی مشاعر مکانهای شناخته شدهای است که در آنجا خداوند خوانده میشود و خداوند امر به پاداشتن آن نموده؛ از این روست که مشعر الحرام را مشعر الحرام نامیدهاند چرا که آنجا، جایگاه شناخته شدهای برای عبادت است، و میگویند هو المَشعَر الحرام و المَشعَر بدون الف و لام آن را نمیگویند و در قرآن کریم آمده: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ» عوام عرب صفا و مروه را از شَعَائر احتساب نمینمودند و بین آن دو اعمال بجا نمیآوردند پس خداوند نازل فرمود آیه: لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ را که یعنی حلال مشمرید ترک آن را... و گفته شده شَعائِر الله معنای مناسک حج را میدهد. و «زجاج» در شَعائِر الله گفته: یعنی تمامی عبادتگاههای الهی که در آنها خداوند یاد میشود و به عبارت دیگر برای ما نشانههایی از سوی خدا قرار داده شدهاند و آن اماکن شامل تمامی مواقف و محلهای، سعیِ صفا، مروه و عمل قربانی و... است. [7]
مجمع البحرین
و همانا شَعائِر برای تمامی آنچه نماد عبادت خداوند است به کار برده میشود و به عبارت دیگر، به معنای شناخت نمادها، برای مکانهای عبادت خداوند متعال است. در قرآن کریم آمده: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ... » ۳۶حج و همانا آن را تقدیر اینچنین نموده چراکه در معنی آن علت آورده شده که قربانی نمودن شترها از شَعَائِر الهی است به این منظور که قربانی نمودن آنها دارای خیر و نفع کثیری است و شدت محبت انسان به مال از مبرهنترین دلایل بر قوت دین و اهمیت تعظیم امر خداوند است. و در کلام الهی که آمده: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ» یعنی آن دو (صفا و مروه) از نمادهای مناسک[حج] و عبادات الهی هستند و کلام «لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ» شیخ ابوعلی میگوید: در معنای شعائر الله اختلاف وجود دارد که خلاصه برخی جاها به معنای حدود الهی به کار رفته و برخی جاها به معنای نمادهای الهی و اوامر و نواهی خداوند و مناسک حج که در آیات ذکر شده از آن جمله است. [8]
نتیجه:
با توجه به نظراتی که در بالا آوردیم میتوان این گونه نتیجه گرفت که لغت شَعائِر جمع «شَعیرِه» به معنای علامت و نشانه است و «شَعائِر» به مجموعه آداب و نمادهایی گفته میشود که نشانههای دین است و بزرگداشت آن امر دین. در واقع آنها با مثالهای خود خواستند این مطلب را روشن کنند که شَعائِر علامتی است که بین گروه خاصی (مکتب و یا مذهب) باید باشد و شَعائِر یعنی علامت و نمادی که برای اعلام حسی (تبلیغ) مکتب یا مذهب ویا هر چیز دیگر مورد استفاده قرار میگیرد. دیگر اینکه این کلمه معنای سرافرازی را هم در درون خود دارد که این جنبه معنایی کلمه مربوط به آن چیزی است که شعیره را به آن نسبت میدهد و به عبارت دیگر شَعائِر یعنی نمادها، نشانههایی که به گونهای است که در اشاره به معنای ظاهری قرار دارد.
پس شَعائِر اسلام نیز طیف وسیعى از مراسم و مناسک را دربرمیگیرد. از جمله برگزارى محافل ذکر و گریه تا زیارتخوانى و به راه انداختن دستههای عزاداری و...
ادامه دارد...
نویسنده: محمد مدنی زادگان
________________________________________________________
پی نوشت:
۱- العین، ج۱، ص۲۵۰
۲- صحاح الغه، ج۲، ۶۹۹
۳- قاموس، ج۲، ص۶۰
۴- معجم مقییس اللغه، ج۳، ص۱۹۳
۵- تفسیرقرطبی، ج۲، ص۵۶
۶- رجمه مفردات، ج۲، ص: ۳۳۱
۷- لسان العرب، ج۴، ص: ۴۱۵
۸- مجمع البحرین، ج۳، ص: ۳۴۷
نوشته شده توسط ویژه نامه در روز جمعه 1391/8/19 ساعت 12:1
من این مطلب را پسندیدم
|