• پیامک ویژه ماه محرم
موضوع: محرم
کلمات کليدي: اس ام اس، امام حسين، پیامک، محرم
شوريده سري که شرح ايمان مي کرد
هفتاد و دو فصل سرخ عنوان مي کرد
با ناي بريده نيز بر منبر ني
تفسير خجسته اي ز قرآن مي کرد . . .
شهادت امام حسين عليه السلام تسليت باد
شش ماهه على به دوش بابش دادند
يک جام از آن باده نابش دادند
چون با لب تشنه حاجت آب نمود
با تير سه شعبه اى جوابش دادند . . .
اين خاک به خون عاشقان آذين است
اين است در اين قبيله آيين ، اين است
زاين روست که بي سوار برمي گردد
اسب تو که زين و يال آن خونين است . . .
مه، بارقه اى ست در شبستان حسين
شب، حادثه اى ز درد پنهان حسين
هر صبح، ز دامن افق، خون آلود
خورشيد برآيد از گريبان حسين. . .
حسين ، کشته ديروز و رهبر روز است
قيام اوست ، که پيوسته نهضت آموز است
تمام زندگي او ، عقيده بود و جهاد
اگر چه مدت جنگ حسين ، يک روز است . . .
هر سال براي تو سيه مي پوشيم
در دسته ي عاشقان علم بر دوشيم
ما، بعد هزار و چارصد سال هنوز
با ياد لب تو آب را مي نوشيم . . .
خط تو با خون تو آغاز مي شود، از آن زمان که تو ايستادي
دين راه افتاد و چون فرو افتادي، حق برخاست.
يا حسين
لب تشنه ام از سپيده آبم بدهيد
جامي ز زلال آفتابم بدهيد
من پرسش سوزان حسينم ياران
با حنجره عشق جوابم بدهيد . . .
در عزاي شه دين کرببلا مي لرزد
نه همين کرببلا عرض و سما مي لرزد
گوئيا ناله زهرا رسد از دور به گوش
کاين چنين دست و تن شمر دغا مي لرزد
زد شرر بر قلب خونين تو، در دشت بلا
داغ مرگ اکبر گلگون قبايت، يا حسين
جان فدا کردى به راه مکتب آزادگى
جان هر آزاده اى گردد، فدايت يا حسين. . .
صد نوا خيزد ز ناى نينوايت، يا حسين
نغمه هاى عشق باشد در نوايت، يا حسين
ميزند آتش، به قلب دوستانت دم به دم
داستان جانگداز کربلايت، يا حسين
به جز اينکه امام حسين در عاشورا شهيد شده است
عاشورا نيز در تاريخ شهيد شده است.
و پيام اصلي عاشورا(عدالت) نيز فراموش شده است.
پس در هر عاشورايي دو شهيد موجود است و بر هر شهيدي نوحه اي واجب.
امــام صابــران بـودم، خميدم
جدا از شاخه شد يـاس اميدم
چو دست از جسم عباسم جدا شد
سـر خود را به نوک نيزه ديدم
هر که مرا به روضه تو راه داده است
تاج محبت تو به فرقم نهاده است
از ابتداي خلقت حق در دو چشم ما
تصويري از عزاي محرم فتاده است . . .
هفتاد و دو سينه سرخ هجرت کردند
با سرورِ آفتاب بيعت کردند
رفتند و به درياي ابد پيوستند
چون رود ، به اصل خويش رجعت کردند . . .
اى که دل ها همه از داغ غمت غمگين است
وى که از خون تو صحراى بلا رنگين است
نرود ياد لب تشنه ات از خاطره ها
هر که را مى نگرم از غم تو غمگين است . . .
الحق که به ما درس وفا داد حسين
هر چيز که داشت بيريا داد حسين
يعني که تأملي کنيد اي ياران !
آن هستي خود زکف چرا داد حسين. . . ؟
آن حسينى که شرف يافته دين از شرفش
سر و جان داد ز کف تا نرود دين ز کفش
هدف تير بلا ساخت على اصغر خويش
تا که سرمشق بگيرد بشر از اين هدفش . . .
همواره تجّسم قيام است حسين
در سينة عاشقان ، پيام است حسين
در دفتر شعر ما ، رديف است هنوز
دل چسبترين شعر کلام است حسين
عشقي به حسين عشق زينب نشود
اين عشق جدا ز شيعه يارب نشود
در روز و شبي که من نگريم ز غمش
آن شام سحر و آن سحرم شب نشود
ماهي که ز آفتاب روشن تر بود
لب تشنه آب و تشنه باور بود
مي رفت و دل از حسين مي برد که او
پيغمبر کربلا، علي اکبر بود
هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست
عزاي کيست؟ گمانم عزاي خون خداست
خميده قامت گردون، شکسته پشت فلک
روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست
ازبهر ستيز و مرگ ، آماده شويد
در محضر عشق دوست ، افتاده شويد
از خون حسين بشنويد اين پيغام
در طول زمان هميشه آزاده شويد
چون ديد به نوک ني سرش را خورشيد
بر خاک، تن مطهرش را خورشيد
آرام ، حرير نور خود را گسترد
پوشاند برهنه پيکرش را خورشيد
به جاي جاي دلم جاي پاي تو است حسين
خوشم که حنجره ام نينواي تو است حسين
هزار چشمه ي اشکم اگر دهند به چشم
خدا گواهست که وقف عزاي تو است حسين
باز شد ماه محرّم، کربلا را بنگريد
حجّ عاشوراي خون، سعي و صفا را بنگريد
وعدهگاه وصل جانان، قبلهگاه اهل دل
کوي هفتادودو قرباني، منا را بنگريد
اي از ازل به مهر تو دل آشنا حسين
وي تا ابد لواي عزايت به پا حسين
هر ماه در عزاي تو، ماه محرّم است
هرجا بود به ياد غمت کربلا حسين
خاک حرمت ، مهر نماز است حسين
راه تو ، هميشه چارهساز است حسين
اي خون تو دشنه بر گلوگاه ستم
از خون تو شيعه ، سرافزار است حسين
کسي چون من گل پرپر نبيند
گلـوي پـاره اصغـر نبينـد
بدست خويش کندم قبر او را
که اين قنداقه را مادر نبيند . . .
در دشت عطش ، لاله صفت سوخت حسين
تا مشعل آزادگي افروخت حسين
بر لوح فلق ، تا به قيامت ، نقش است
درسي که زخون ، به خلق آموخت حسين
هم «حيّ علي الفّلاح » او خونين بود
هم سجده بي سلاح او خونين بود
افسوس که چند ساعتي بعد نماز
پيشاني ذوالجناح او خونين بود . . .
آن روز که آهنگ سفر داشت حسين
از راز شهادتش خبر داشت حسين
از بهر سرودن يکي قطعة سرخ
هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسين
اصغر که نسيم عشق مويش بوسيد
خورشيد ولايت سر و رويش بوسيد
مي خواست حسين تا ببوسد لب او
تير آمد و زودتر گلويش بوسيد
نوشته شده توسط ویژه نامه در روز جمعه 1391/8/19 ساعت 12:11
من این مطلب را پسندیدم
|