• داستان ضامن آهو، درست یا غلط؟!
موضوع: ولادت امام رضا علیه السلام
کلمات کليدي: امام رضا، ثامن الحجج، ضامن آهو
ضامن آهو، یکی از القاب معروف و مشهور امام هشتم حضرت امام علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله علیه در میان مردم است اما آیا واقعاً در تاریخ چنین چیزی هم نقل شده است؟ آیا واقعه ای وجود دارد که بتوان آن را با این لقب مرتبط دانست؟
ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که مدت ها بعد نسبت به بعضی از داستان ها و وقایعی که قبلاً شنیده و یا حتی نقل هم کرده بودید، مستنداتی را ببینید که وجود آن واقعه را در منابع تاریخی انکار می کنند. به همین دلیل بهتر است که از وجود داستان هایی که برایمان گفته اند، مطمئن شویم؛ به ویژه هنگامی قصد نشر و بیان را برای دیگران داریم.
ما نیز در این نوشتار برآنیم تا یکی از همین وقایع تاریخی را یک بررسی اجمالی بنماییم:
از بارگاه ملکوتی مولایمان حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه آلاف التّحیّة و الثّناء آن قدر کرامت دیده ایم که شاید کم کم به آن عادت کرده باشیم. وقایعی از این دست چنان مهم اند که علامه مجلسی (ره) بابی از کتاب شریف بحارالانوار را به همین امر اختصاص داده است.[1] ایشان در همین باب داستانی را از کتاب شریف «عیون اخبار الرضا» تألیف عالم و محدث بزرگ شیعه شیخ صدوق (رض) نقل فرموده است که اتفاقاً مورد بحث ماست:
ابومنصور محمد بن عبدالرزاق دربارۀ مشهد و زیارت امام رضا علیه السّلام می گوید: «من در ايّام جوانى نادان بودم و بر زوار و اهل اين مشهد آزار مي رساندم؛ راه را بر زوّار آن مى بستم و متعرّض زائران مي شدم و لباس ها و اموالشان را مي ربودم. روزى به شكار رفته بودم و آهویى را ديدم. تازى (سگ شكارى) خود را در پى آن فرستادم و پيوسته آن تازى او را تعقيب مي كرد تا اينكه آهو به داخل محيط آن مشهد پناه برد و ايستاد. تازى نیز در مقابل آن ايستاد و نزديك آن نمي رفت. من هرچه مي كردم كه سگ نزديك آن شود، نمي شد ولی هرگاه آهو از جاى خود حركت مي كرد، تازى آن را دنبال مي نمود تا اینکه آهو داخل صحن گرديد و تازى در همان موضع بايستاد و داخل نشد. آهو داخل حجره اى از حجره هاى صحن مقدّس شد و من نیز به صحن داخل شدم ولی آهو را نديدم؛ از ابو نصر قارى (خادم مرقد یا کس دیگری که آنجا بوده) پرسيدم: آهویى كه الآن داخل صحن شد كجا رفت؟ گفت: آن را نديدم! در مكانى كه آهو داخل آن شده بود رفتم، پشك و اثر آمدن آهو را ديدم امّا خود آن را نديدم! با خداوند عهد كردم كه از آن پس زوّار را اذيت نكنم و متعرّض آنان نشوم مگر براى كار خير و رفع حاجتشان. پس از آن هر گاه براى من مشكلى روى مي داد، به زيارت آن حضرت مي رفتم و در آنجا دعا و ناله و زارى مي كردم و حاجت خود را از خداوند مي خواستم و خداوند حاجت مرا مرحمت مي فرمود ... و تاكنون در آنجا حاجتى از خدا نخواسته ام جز اينكه خداوند به من عطا فرموده است و اين آن چيزى است كه از بركت اين مرقد مطهر- كه خداوند بر ساكنش سلام فرستد- برای آشکار شده است.»[2]
-------------------------------------------------------
[1] باب ما ظهر من بركات الروضة الرضوية على مشرفها ألف تحية و معجزاته ع عندها على الناس.
[2] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 286؛ بحارالانوار، ج 49، ص 334-ترجمۀ غفاری و مستفید (با ساده سازی جملات)
نوشته شده توسط گروه ویژه نامه در روز دوشنبه 1392/6/25 ساعت 22:51
من این مطلب را پسندیدم
|