• حارث همدانی(2)
موضوع: اصحاب
کلمات کليدي: حارث همدانی، اویس قرنی
حارث هَمْداني
ابو زُهَير، حارث بن عبد اللَّه بن کعب اَعوَر هَمْداني کوفي، از ياران امام علي[1] و امام حسن عليهما السلام[2] و از شيعيان نخستين[3] به شمار ميرود. او دانشي فراوان[4] داشت و از فقيهترينْ مردم و آشناترين افراد به احکام ارث بود و اين دانش را از امام علي عليه السلام آموخته بود[5].
او از سرشناسان کوفه و از جمله کساني بود که بر عثمان شوريدند و خواستار عزل سعيد بن عاص شدند[6] عثمان هم آنان را تبعيد کرد[7].
او در سال 65 هجري در کوفه درگذشت[8].
عَلباء بن اَحمر در الطبقات الکبری نقل کرده است که:
علي بن ابي طالب عليه السلام براي مردم، سخنراني کرد و فرمود:
چه کسي دانشي را با يک درهم ميخرد؟
حارث اعور (يک چشم)، کاغذهايي را به يک درهم خريد و آنها را نزد علي عليه السلام آورد. ايشان هم دانش فراواني در آنها نگاشت. بعدها که براي مردمْ سخنراني کرد، فرمود:
اي اهل کوفه! نيمه مردي[9] از همه شما پيشي گرفت[10].
ابوحجاف در شرح الأخبار نقل کرده است که:
به من چنين رسيده که حارث، شبي نزد علي بن ابي طالب عليه السلام آمد. به او فرمود:
اي حارث! چه چيزي تو را در اين ساعت [ به نزد من] آورده است؟
گفت:
دوستي تو، اي امير مؤمنان!
علي عليه السلام فرمود:
به خدا سوگند، جز دوستي من، تو را نزد من نياورده است.
گفت:
به خدا سوگند، جز دوستي تو مرا نزد تو نياورده است.
علي عليه السلام فرمود:
مژده باد بر تو اي حارث که هيچ يک از دوستداران من نميميرند، مگر آن که مرا در جايي[11] که دوست دارد، ميبيند، و به خدا سوگند، هيچ يک از دشمنان من نميميرد، مگر آن که مرا در جايي که دوست ندارد، ميبيند[12].
جميل بن صالح در الأمالی نقل کرده است که:
ابوهاشم سيّدِ حِمْيَري[13] براي من چنين خواند:
گفته علي به حارث، شگفتانگيز است و او از اين شگفتيها کم نداشت:
اي حارث همداني! هر که بميرد، مرا ميبيند
چه مؤمن باشد و چه منافق!
به ديدهاش آشنايم و من نيز او را ميشناسم
به نام و ويژگي و آنچه کرده است.
و تو مرا بر صراط خواهي شناخت
پس نه از لغزش بهراس و نه از افتادن.
در پيِ تشنگي، آبي سرد به تو مينوشانم
که از شيريني، عسلش پنداري.
آن گاه که در برابر آتش ميايستي، به آن ميگويم:
او را وا گذار. به اين مرد نزديک مشو.
او را وا بنه. نزديکش مَرو که او
ريسماني دارد که متصل به ريسمان وصيّ است[14].
پی نوشت ها:
[1] رجال الطوسي:513:60، المحبّر:303.
[2] رجال الطوسي:927:94.
[3] سير أعلام النبلاء:54:153:4، الجمل:109.
[4] سير أعلام النبلاء:54:152:4.
[5] تهذيب الکمال:1025:252:5، تهذيب التهذيب:1210:471:1.
[6] تاريخ الإسلام:430:3.
[7] وقعة صفّين:121.
[8] سير أعلام النبلاء: 54:155:4، ميزان الاعتدال:1627:437:1.
[9] چون حارثْ يک چشم سالم داشت، امامعليه السلام اين تعبير را درباره وي به کار گرفت. (م)
[10] الطبقات الکبري:168:6، سير أعلام النبلاء:54:153:4.
[11] با توجه به روايات ديگر، منظور حالت احتضار و جان دادن است. (م)
[12] شرح الأخبار:1320:451:3. نيز، ر. ک:الأمالي، مفيد:2:271.
[13] اسماعيل بن محمّد حِمْيَريِ شاعر، با آن که علوي يا هاشمي نبود، به «سيّد» شهرت داشت.
[14] الأمالي، مفيد:3:7، الأمالي، طوسي:1292:627، بشارة المصطفي:5.
نوشته شده توسط سید امیر سلطانی در روز پنجشنبه 1392/6/28 ساعت 17:19
من این مطلب را پسندیدم
|