• اثر عجیب نقش نگین
موضوع: نکاتی درباره انگشتر
کلمات کليدي: فیروزه، نگین، نقش انگشتر امیرالمؤمنین، تسبيح
•1. ز امام محمد باقر علیه السّلام منقول است :
هر که انگشتری از عقیق بسازد و در نگین آن نقش کند :
مُحَمَّدٌ نَبِیٌّ اللهِ وَ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللهِ
محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم پیامبر خداست و علی علیه السّلام ولی خداست
خداوند او را از مرگ بد نگه می دارد و نمیرد مگر بر دین حق .
2. ابن طاووس علیه الرحمه به روایت قاسم بن العلا نقل نموده است از صافی خادم امام علی نقی علیه السلام که:
از آن حضرت اجازه گرفتم که به زیارت جدشان امام رضا علیه السلام بروم . حضرت فرمودند : با خود انگشتری داشته باش که نگین آن عقیق زرد باشد و نقش نگین ماشاءَ الله ُلا قُوَهَ اِلا بِاللهِ اَستَغفِرُ الله باشد و بر روی دیگر نگین نقش محمد و علی (علیهما السّلام) باشد . چون این انگشتر را با خود داشته باشی از شر دزدان و راهزنان ایمنی یابی و برای سلامتی تو بهتر است و دین تو را حفظ کننده است . خادم گفت بیرون آمدم و انگشتری را که حضرت فرموده بودند آماده ساختم و برگشتم که وداع کنم چون وداع کردم و دور شدم، دستور دادند مرا صدا کنند که باز گردم . وقتی باز گشتم فرمودند : ای صافی ! پاسخ دادم : لبّیک ای آقای من ! فرمودند : باید انگشتر فیروزه هم با خود داشته باشی . به درستی که در میان طوس و نیشابور به شیری بر خواهید خورد که کاروان را از حرکت باز می دارد . پیش رو و این انگشتر را به شیر نشان ده و بگو : مولای من می گوید که از راه دور شو و باید بر یک طرف نگین فیروزه اللهُ المَلِکُ نقش کنی و بر طرف دیگر آن المُلکُ للهِ الواحِدِ القَهارِ زیرا که نقش انگشتر جناب امیر المؤمنین علیه السّلام اللهُ المَلِکُ بود چون خلافت آن جناب برگشت المُلکُ للهِ الواحِدِ القَهارِ نقش نمود و نگینش فیروزه بود و چنین نگینی امان می بخشد از حیوانات درنده و در جنگ ها باعث ظفر و غلبه می شود . خادم گفت : رفتم به سفر و به خدا سوگند در همان مکان که حضرت فرموده بود شیر بر سر راه آمد و آنچه فرموده بودند عمل کردم و شیر برگشت . چون از زبارت برگشتم آنچه پیش آمده بود به خدمت آن جناب عرض نمودم . فرمودند : یک چیز ماند که نقل نکردی . اگر می خواهی من نقل کنم ؟ گفتم : ای آقای من شاید فراموش کرده باشم . فرمودند : شبی در طوس نزدیک روضه امام رضا علیه السّلام خوابیده بودی ، گروهی از جنیان به زیارت قبر می رفتند آن نگین را در دست تو دیدند و نقش آن را خواندند پس آن نگین را از دست تو در آوردند و به نزد بیماری که داشتند بردند و آن انگشتر را در آب شستند و آب را به بیمار خود دادند و بیمارشان سلامتی یافت پس انگشتر را برگرداندند و تو آن را در دست راست نموده بودی و آنها در دست چپ تو کردند چون بیدار شدی بسیار تعجب کردی و علتش را نفهمیدی و بر بالین خود یاقوتی یافتی و آن را برداشتی و هم اکنون همراه توست به بازار ببر و آن را به ٨۰ اشرفی خواهی فروخت و این یاقوت هدیه جنیان است که برای تو آورده بودند . خادم گفت : یاقوت را به بازار بردم و به ٨۰ اشرفی فروختم .
---------------------
منبع حلیة المتّقین نوشته علامه مجلسی
نوشته شده توسط گروه آداب زندگی در روز پنجشنبه 1390/3/19 ساعت 1:21
من این مطلب را پسندیدم
|