• ضرار بن ضمره ضبابی
موضوع: اصحاب
کلمات کليدي: ضرار بن ضمره ضبابی، فضائل علی
در خصائص الأئمّة آمدهاست :
گفتهاند که ضِرار بن ضَمْره ضِبابي بر معاوية بن ابي سفيان - که در مراسم حجّ بود - وارد شد. معاويه به او گفت:
علي را برايم توصيف کن.
گفت:
آيا مرا معاف نميداري؟
[ معاويه] گفت:
ناگزير از توصيف اويي.
ضرار گفت:
به خدا سوگند، امير مؤمنان، دورنگر، نيرومند، پُر انديشه و اشکْريز بود. روشن و واضح، سخن ميگفت و عادلانه حکم ميکرد. علم از همه سويش ميجوشيد و حکمت از کنارههايش بيرون ميريخت. از دنيا و درخشش آن، دوري ميجُست و با شب و تنهايي انس داشت.
در ميان ما چون فردي از ما بود. چون او را ميخوانديم، پاسخ ميداد، و چون از او چيزي ميخواستيم، عطا ميکرد و با اين همه نزديکي، به خدا سوگند، از هيبتش ياراي سخن گفتن با او را نداشتيم وبه پاس بزرگياش به او نزديک نميگشتيم.
اگر لبخند ميزد، نه از سرِ سبکسري بود و نه از سرِ خود بزرگْ بيني، و اگر به سخن ميآمد، از سرِ حکمت و استواري و درستْگويي بود. دينداران را بزرگ ميداشت و بينوايان را دوست. توانگر را به طمع باطل نميانداخت و ناتوان را از حقش نااميد نميگذاشت.
گواهي ميدهم که او را در يکي از جايگاههايش ديدم، در حالي که شب، پرده افکنده و او در محرابش ايستاده بود، محاسنش را در دست گرفته بود و چون مارگزيده به خود ميپيچيد و به اندوه ميگريست و ميگفت:
«اي دنيا! اي دنيا! از من دور شو. آيا راه بر من گرفتهاي يا مشتاقم گشتهاي ؟ هيچ گاه نيايد و دور باد [ که مرا بفريبي]. غير مرا بفريب که مرا به تو نيازي نيست. تو را سه طلاقه کردهام که بازگشتي در آن نيست. آسايشت کوتاه و شکوهت ناچيز و آرزويت، خُرد است. آه، از کميِ توشه و درازي راه و دوري سفر و بزرگيِ مقصد!»
پس معاويه نتوانست خودداري کند و اشکهايش روان شد و گفت:
آري، علي اين گونه بود. اي ضرار! اندوه تو بر او چگونه است؟
ضِرار گفت:
به خدا سوگند، اندوهم بر او، مانند اندوه مادري است که تنها فرزندش را در دامانش سر بُريدهاند، نه اشکش خشک ميشود و نه سوزش دلش فرو مينشيند. [1]
________________________________________________________
پی نوشت:
[1]. خصائص الأئمّة:70، نهج البلاغة:حکمت 77، عدّة الداعي:195، مروج الذهب:433:2.
ذيل حديث در عدّة الداعي اين گونه آمده است:دوستيات با او چگونه است؟ گفت:مانند محبّت مادر موسي به موسي و با اين حال، از کوتاهيام به نزد خدا پوزش ميبرم. معاويه گفت:اي ضرار! چگونه بر [ فقدان ]او صبر ميکني؟ گفت:همانند صبر مادري که فرزندش را بر روي سينهاش سر بُريدهاند، نه اشکش خشک ميشود و نه سوزش درونش فرو مينشيند.
نوشته شده توسط گروه اصحاب و یاران در روز چهارشنبه 1390/3/25 ساعت 8:2
من این مطلب را پسندیدم
|