• [جمل] واکنش امام به قتل زبیر
موضوع: جنگ های دوران حکومت
کلمات کليدي: احنف بن قیس، زبیر، کعب بن سور
قتل زبیر
زبیر وقتي احساس شکست کرد، تصميم به فرار به سوي مدينه گرفت. آن هم از ميان قبيلهي «احنف بن قيس» که به نفع امیرالمومنین علیه السلام از شرکت در نبرد خودداري کرده بود. رئيس قبيله از کار ناجوانمردانهي زبير سخت خشمگين شد، زيرا وي، بر خلاف اصول انساني، مردم را فداي خودخواهي خود کرده بود و اکنون ميخواست ازميدان بگريزد.
يک نفر از ياران احنف به نام "عمرو بن جرموز" تصميم گرفت که انتقام خون هاي ريخته شده را از زبير بگيرد. پس او را تعقيب کرد و وقتي زبير در نيمهي راه براي نماز ايستاد از پشت سر بر او حمله کرد و او را کشت و اسب و انگشتر و سلاح او را ضبط کرد و جواني را که همراه او بود به حال خود واگذاشت و آن جوان زبير را در «وادي السباع» به خاک سپرد. [1]
عمرو بن جرموز به سوي احنف بازگشت و او را از سرگذشت زبير آگاه ساخت. وي گفت: نميدانم کاري نيک انجام دادي يا کاري بد... سپس هر دو به حضور امام رسيدند وقتي چشم امام به شمشير زبير افتاد فرمود:
"اين شمشير، کراراً غبار غم از چهرهي پيامبر خدا زدوده است."
سپس آن را براي عايشه فرستاد.[2]
و وقتي چشم حضرت به صورت زبير افتاد فرمود:
"تو مدتي با پيامبر خدا مصاحب بودي و با او پيوند خويشاوندي داشتي، ولي شيطان بر عقل تو مسلط شد و کار تو به اينجا انجاميد".[3]
گفت و گوی امام با کشته شدگان
امير مؤمنان (ع) از ميان کشتگان جمل ميگذشت که در این میان به جسد افراد زیادی برخورده و با آنان صحبت می کرد یا درباره ی آنان سخن می گفت.
یکی از این اجساد،جسد کعب بن سور-قاضی بصره- بود.همان کسی که افسار شتری که عایشه سوار آن بود را در دست داشت. او قرآنی برگردن داشت. امام دستور داد که قرآن وي را به نقطهي تميزي انتقال دهند، سپس فرمود:
"اي کعب، آنچه را که خداي من به من وعده کرده درست و استوار يافتم، آيا تو هم آنچه را که پروردگارت وعده کرده درست و استوار يافتي؟ تو دانشي داشتي؛ اي کاش (آن دانش) تو را سود ميبخشيد. ولي شيطان تو را گمراه کرد و لغزانيد و به سوي آتش کشانيد".[4]
چون جسد طلحه را ديد، فرمود:
براي تو سابقهاي در اسلام بود که ميتوانست تو را سود بخشد، ولي شيطان تو را گمراه کرد و لغزانيده و به سوي آتش شتافتي. [5].
------------------------------------------
[1]الجمل، ص 204؛ تاريخ ابناثير، ج 3، ص 244 تا 243.
[2]تاريخ طبري، ج 3، ص 540؛ شرح نهجالبلاغه ابنابيالحديد، ج 1، ص 235.
[3]الجمل، ص 209.
[4]شرح نهجالبلاغهي ابنابيالحديد، ج 1، ص 348.
[5] شرح نهجالبلاغهي ابنابيالحديد، ج 1، ص 348.
*با تصرف و تلخیص از کتاب فروغ ولایت آیت الله سبحانی نوشته شده توسط گروه زندگینامه در روز شنبه 1390/8/14 ساعت 13:59
من این مطلب را پسندیدم
|