• [صفین] ورود پسر نابغه به میدان
موضوع: جنگ های دوران حکومت
کلمات کليدي: جریر، شرحبیل کندی، کشتی نجات، معاويه
پیوستن پسر نابغه[1] به معاویه
بعد از سخنرانی معاویه، او با مشورت اطرافیان و سفارش آنان،نامه ای برای عمروعاص نوشت و او را به شام دعوت کرد.
شرح ماجرای دعوت عمروعاص توسط معاویه و گفتگو ها و وقایعی که میان آن دو سیاستمدار کهنه کار و البته روباه صفت به طور دقیق در کتب تاریخی آمده است که برخی از آن جای تامل و تفکر دارد!(برای جلوگیری از طولانی شدن،از آوردن آن ها خودداری می کنیم)
بعد از مذاکرات فراوان معاویه و عمروعاص،معاویه در ازای همکاری وی،طی قراردادی مکتوب،حکومت مصر را به او بخشید.
عمرو عاص و پیشنهاد های کارساز
عمروعاص با دادن پیشنهاد هایی برای هر یک از معضلات حکومت شام مانند خطر احتمالی حمله ی روم برای پس گرفتن سرزمین های از دست رفته و همچنین تحرکات برخی عناصر ضد حکومت شام در مصر، چاره ای اندیشید.
اما یکی از مهم ترین مشکلات،بر سر راه معاویه، علی علیه السلام بود.او در این زمینه از عمروعاص کمک خواست.او نیز راه حلی ارائه داد طرح او براي مقابله با علي آن بود که احساسات ديني مردم شام را بر ضد آن حضرت بشورانند و او را متهم به قتل خليفه کنند و در نشر اين انديشه از وجود زاهدان جامعه که مورد احترام مردم هستند استفاده برند. او، علاوه بر اينها، خطاب به معاويه گفت:
" "شرحبيل کندي" مورد احترام مردم شام است و دشمن هم ولايتي خود جرير نمايندهي علي است. بايد او را از جريان آگاه سازي، گونهاي که باور کند که علي قاتل عثمان است و به افرادي که مورد وثوق تو و او هستند مأموريت دهي که در سرتاسر شام اين انديشه را بپراکنند. و اگر چيزي در قلب شرحبيل بنشيند به اين زودي از دل او نميرود."
این اقدام خود منشاء شکل گیری تفکری بر ضد علی علیه السلام بود که به واسطه ی حمایت برخی افراد متدین و مقدس در شام تشدید شد و اکثریت شامیان تبدیل به حامیان سرسخت معاویه شدند.
به این ترتیب ،نماینده ی امام که با تعلل معاویه در پاسخگویی قطعی در مقابل نامه ی حضرت، عملا فریب خورده بود و در واقع به معاویه فرصت پیدا کردن حامی برای خودش و تجهیز لشکرش را داده بود، شکست خورده نزد امام علی برگشت و ایشان را از ماجرا آگاه کرد.این در حالی بود که شام ،بر خلاف گذشته،آماده ی نبرد با لشکر عراق بود. آخرین اقدام معاویه
آخرین اقدام معاویه این بود که از تصمیم امام مبنی بر خلع خود مطمئن شود.در واقع با این عمل می خواست بداند که آیا راهی به جز جنگ وجود دارد یا خیر!
به همین خاطر، به خانهي جرير نمايندهي امام رفت و گفت:
"فکر تازهاي دارم و آن اينکه به دوست خود بنويس که حکومت شام را به من واگذار کند و خراج مصر را نيز به من بدهد و چون مرگ او فرا رسيد بيعت کسي را برگردن من نگذارد. در اين صورت من تسليم او ميشوم و حکومت او را کتباً تأييد ميکنم. [2] ."
-------------------------------
[1]امیرالمومنین در چند جا از عمروعاص با عنوان "پسر نابغه"یاد کرده است.
[2] وقعهي صفين، ص 52؛ شرح نهجالبلاغهي ابنابيالحديد، ج 3، ص 84.
با تصرف . تلخیص از کتاب فروغ ولایت آیت الله سبحانی نوشته شده توسط گروه زندگینامه در روز شنبه 1390/10/3 ساعت 16:43
من این مطلب را پسندیدم
|