• [صفین] جاسوس های معاویه
موضوع: جنگ های دوران حکومت
کلمات کليدي: جاسوس، ریسمان الهی، عبدالله، معاویه
اقدامات جاسوس های معاویه
همانطور که دیدیم شور و هيجاني که سخنراني امام علی علیه السلام بر فراز منبر دربارهي نبرد با معاويه پديد آورد آنقدر زیاد بود که يکي از عوامل نفوذي معاويه به نام اربد به سبب اعتراض به امام، آن هم به صورت گستاخانه، در زير ضربات دست و پا له شد و قاتل او شناخته نشد !مشاهدهي اين منظره سبب شد که ديگر عوامل نفوذي _که یکی از نقشه های معاویه برای زمین گیر کردن سپاه امیرالمومنین بودند_ حساب کار خود را بکنند و در ايجاد تزلزل در تصميم امام روش ديگري اتخاذ کنند تا شايد بتوانند وی را از عواقب جنگ و اينکه معلوم نيست به نفع چه گروهي تمام خواهد شد بترسانند.
از اين رو، دو عامل نفوذي،با نامهاي عبدالله و حنظله، تصميم گرفتند که در ايجاد اختلاف نظر ميان ياران امام، حالت نصيحت و خيرخواهي به خود بگيرند.لذا، هر يک از آن دو، گروهي از قبيلهي خود را با خويش همفکر کردند و بر امام وارد شدند. در ابتدا حنظله برخاست و گفت:
"ما از روي خير خواهي به سوي تو آمدهايم و اميد است که از ما بپذيري. ما دربارهي تو و کساني که با تو هستند چنين ميانديشيم که برخيزيد و با اين مرد (معاويه) مکاتبه کنيد و براي نبرد با شاميان عجله نکنيد. به خدا سوگند که هيچکس نميداند که در رويارويي دو گروه، کدام يک پيروز ميشود و کدام شکست ميخورد."
سپس عبدالله برخاست و سخناني همچون حنظله گفت و افرادي که با آنان آمده بودند سخنان آن دو را تأييد کردند.
واکنش امام به سخنان جاسوسان
امام پس از ستايش خدا، در پاسخ آنان چنين فرمود:
"خداوند وارث بندگان و سرزمينها و پروردگار آسمانها و زمينهاي هفتگانه است و همگي به سوي او باز ميگرديم. به هر کس بخواهد فرمانروايي ميدهد و از هرکس بخواهد آن راباز ميستاند. هر که را بخواهد گرامي ميدارد و هر که را بخواهد ذليل ميسازد. پشت کردن به دشمن از آن گمراهان و گنگهکاران است، گرچه به ظاهر پيروز يا مغلوب شوند. به خدا سوگند، من سخن کساني را ميشنوم که هرگز حاضر نيستند معروفي را بشناسند و منکري را انکار کنند. [1] ."
امام با اين کلام اين دو جاسوس را، که خود را در ميان مردم مخفي کرده و از طرف آنان سخن ميگفتند رسوا کرد و به روشني بيان فرمود که نبرد با معاويه بخشي از امر به معروف و نهي از منکر است که هيچ مسلماني نميتواند لزوم آن را انکار کند و کساني که او را از نبرد با معاويه باز ميدارند عملاً اين دو اصل حياتي اسلام را زير پا مينهند.
سخن امير مؤمنان سبب شد که پرده از روي حقيقت کنار برود و ماهيت آن دو نفر در همان مجلس برملا شود. لذا یکی از یاران امام گفت: اين گروه براي خيرخواهي به سوي تو نيامدهاند، بلکه براي فريفتن تو به حضور رسيدهاند. از آنان پرهيز کن که آنان دشمنان نزديک تو هستند. [2]
این اتفاقات واکنش هایی به همراه داشت و نزدیک بود همان بلایی که بر سر اربد_شخصی که بر اثر گفتن سخنانی توسط مردم کشته شد_آمد بر سر آنان نیز بیاید . در قسمت بعدی مطالب ،به برخورد امام با آن ها خواهیم پرداخت.
------------------------------------
[1] وقعهي صفين، ص 96، شرح نهجالبلاغه ابنابيالحديد، ج 3، ص 175.
[2] وقعهي صفين، ص 96، شرح نهجالبلاغه ابنابيالحديد، ج 3، ص 175.
به نقل از فروغ ولایت،آیت الله جعفر سبحانی
نوشته شده توسط گروه زندگینامه در روز شنبه 1390/11/1 ساعت 24:16
من این مطلب را پسندیدم
|