• [صفین] عبور امیرالمومنین از کربلا
موضوع: جنگ های دوران حکومت
کلمات کليدي: بزرگترین گناهان، کربلا، مدائن
عبور امیرالمومنین از سرزمین کربلا
بعد از عزم لشکر امیرالمومنین برای حرکت،آن ها از سرزمین های مختلفی عبور کردند.امام در مسير خود از کوفه به صفين از سرزمين کربلا نیز عبور کرد.
شخصی ميگويد:
امام در سرزمين کربلا فرود آمد و با ما نماز گزارد. وقتي سلام نماز را گفت،مقداري از خاک آن را برداشت و بوييد و گفت: "
"خوشا به حالت اي تربت کربلا که گروهي از تو محشور ميشوند و بدون حساب وارد بهشت ميگردند. آن گاه با دست خود به اين نقطه و آن نقطه اشاره کرد و گفت: اينجا و آنجا."
شخص دیگری ميگويد: گفتم مقصود شما چيست؟ فرمود: خانوادهي گرانقدري در اين سرزمين فرود ميآيند. واي بر آنان از شما، واي بر شما از آنان، گفتيم: مقصود چيست؟ گفت: واي بر آنان از شما که آنان را ميکشيد؛ واي بر شما از آنان که شما را به سبب قتل آنان وارد آتش ميکنند. [1] .
حسن بن کثير از پدر خود نقل کرده که امام در سرزمين کربلا ايستاد و گفت: «ذات کرب و بلاء(سرزمين غم و بلاست) آن گاه به دست خود به نقطهي خاصي اشاره کرد و گفت: اينجا بارانداز آنان و خوابگاه مرکبهايشان است. سپس به نقطهاي ديگر اشاره کرد و گفت: اين نقطه قتلگاه آنان است.
عبور از شهر انبار و واکنش معروف امام به استقبال مردم
امام در مسیر حرکت بعد از گذر از شهر مدائن،به "انبار" رسید.
مردم انبار از حرکت امام و عبور وي از آنجا آگاه شدند و به استقبال آن حضرت شتافتند و ميان آنان و امام در اين استقبال گفتگوهايي انجام گرفت.
آنان وقتي با امام روبرو شدند از اسبهاي خود فرود آمدند و در مقابل او به جست و خيز و خضوع و تذلل پرداختند.
امام فرمود: اين چه کاري است که انجام ميدهيد و اين چهار پايان را براي چه آوردهايد؟
گفتند: اين روش ما در تعظيم بزرگان (از عهد شاهان ايران) بوده است و اين چهار پايان هديهاي است از ما به شما، و ما براي شما و ديگر سپاهيان، غذا و براي مرکبها و چهارپايانتان علف فراهم کردهايم.
امام فرمود:
" آنچه را که خوي خود در تعظيم بزرگان ميانگاريد، به خدا سوگند، آن عمل به نفع آنان نيست و شما با اين کار خود را به زحمت و مشقت ميافکنيد.ديگر به اين کار بازنگرديد. چهار پاياني را که همراه خود آوردهايد، اگر راضي باشيد، از شما ميپذيرم مشروط بر اينکه از خراج و ماليات حساب شود. غذايي که براي ما فراهم کردهايد به يک شرط ميپذيرم و آن اينکه بهاي آن را بپردازيم."
مردم انبار گفتند: شما بپذيريد، ما قيمت ميکنيم و آن گاه بهاي آن را ميگيريم.
امام فرمود: در اين صورت کمتر از قيمت واقعي تقويم ميکنيد.
مردم انبار گفتند: اماما، ما در ميان مردم عرب دوستان و آشناياني داريم. آيا ما را از هديه کردن به آنان و آنان را از پذيرفتن هديهي ما باز ميداريد؟
امام فرمود: همهي اعراب دوستان شما هستند، ولي هر کس شايسته نيست که هداياي سنگين شما را بپذيرد، و اگر کسي بر شما خشم کرد ما را آگاه سازيد.مردم انبار گفتند: اماما، هديهي ما را بپذير. ما دوست داريم که هديهي ما را بپذيري.
امام فرمود:
"واي بر شما. ما از شما بي نيازتريم!"
اين جمله را گفت و راه خود را در پيش گرفت و عدل الهي را براي کساني که ساليان درازي در زير ستم شاهان عجم بودند و پيوسته دسترنج آنان پيشکش فرمانروايان بود، به آنان يادآور شد. [2] .
----------------------------
[1] وقعهي صفين، صص 142 تا 140؛ شرح نهجالبلاغه ابنابيالحديد، ج 3، ص 170 تا 169.
[2] نهجالبلاغه، باب الحکم، شمارهي 36 باختصار؛ وقعهي صفين، ص 144؛ شرح نهجالبلاغه ابنابيالحديد، ج 3، ص 203 نوشته شده توسط گروه زندگینامه در روز شنبه 1390/11/15 ساعت 15:7
من این مطلب را پسندیدم
|