• ارکان البلاد
موضوع: زیارت جامعه
کلمات کليدي: آرامش، ارکان، حجت
ارکان: ارکان جمع رکن از مصدر رکون به معنای میل همراه با سکون است. رکن چیزی است که مایهی سکون و آرامش باشد. و یا هرچه که چیزی را قوت بخشد، مایه عزت و مانع وارد شدن حوادث بر چیزی باشد: ارکان قوم= اشراف قوم یا ارکان جنگ= جمعی از سرلشکران و فرماندهان نظامی. همچنین هر امر عظیم و بزرگ را رکن میگویند.[1]
تمام معانی فوق در این عبارت بر اهل بیت علیهم السلام صدق میکند که مصادیق هریک بیان خواهد شد؛ انشاءالله...
البلاد: البلاد جمع بلدة است. بلد به قطعهی محدودی از زمین گفته میشود، خواه آباد باشد یا نباشد. لذا قرآن به سرزمین مردهای که گیاه و علفی ندارد، بلد اطلاق کرده است: «الی بلد میّت» [2]
مراد از بلاد در اینجا کنایه از هر چیزی است که میتواند منشأ اثری از آثار شود، خواه بلاد و سرزمین باشد و خواه غیر آن. لذا مراد از این جمله این است که ایشان مبدأ وجود همهی اشیا هستند.
در نتیجه ارکان البلاد به معنای پایههای زمین است که مایهی آرامش و استقرار آن میشود.
وجود «ال» در «البلاد» نشانهی آنست که این واژه اشاره به سرزمین خاصی نداشته، دلالت بر عموم میکند و شامل همهی قسمتهای زمین میشود.
هر شیء مرکّب دارای اجزایی است. برخی از این اجزا نسبت به دیگر اجزا حالت محوری دارند به گونهای که شیء مرکّب بدون این اجزای محوری نمیتواند وجود داشته باشد، اما سایر اجزا خللی در وجود آن شیء ایجاد نمیکنند مانند سر یا قلب در بدن نسبت به پا، گوش و...
اجزای نماز نیز به دو دستهی رکن و غیر رکن تقسیم میشود. به طوری که کم و زیاد کردن ارکان نماز مانند نیت، تکبیرة الإحرام و... چه عمدی وچه سهوی نماز را باطل میکند؛ اما کم و زیاد کردن غیر رکن اگر عمدی نباشد نماز را باطل نمیکند.
امام در جهان هستی به منزله قلب در بدن انسان است. امیرالمومنین علیه السلام در ابتدای خطبه شقشقیّه میفرمایند: «...نسبت من به خلافت همانند قطب وسط آسيا است. سيل(علوم و معارف) از جانب من سرازير مىشود و هيچ پروازكنندهای(در آسمان علم و دانش) به من نرسد» معلوم است که قوام آسیا به قطبش است که تعادل دو سنگ آسیا را در موقع حرکت حفظ میکند و اگر قطب نباشد آسیا از کار افتاده است و روی همین اصل است که گاهی از امام به قلب عالم امکان و گاهی به قطب عالم وجود تعبیر میکنند.
امام باقر عليه السلام فرمود:
بخدا سوگند از زمانى كه خدا آدم را قبض روح نمود زمينى را بدون امامى كه به وسيله او به سوى خدا رهبرى شوند وانگذاشت و او حجت خداست بر بندگانش و زمينى بدون امامى كه حجت خدا باشد بر بندگانش وجود ندارد[3]
امام هادی صلوات الله علیه صاحب این زیارت ارزشمند فرمودند: به راستی زمین تهی از حجّت نباشد و به خدا منم آن حجّت.
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: خدا بزرگتر و والاتر است از اینکه زمین را بی امام عادل وانهد.
امیرالمومنین صلوات الله علیه این معنا را در نهج البلاغه درباره حضرت ولی عصر علیه السلام میفرمایند:
آری زمین از قائم و حجت خالی نخواهد ماند، حال آن قائم یا ظاهر و مشهود است یا خائف و پنهان، او همه را میشناسد ولی کسی او را نمیشناسد چنانکه یوسف مردم را میشناخت ولی کسی او را نمیشناخت.
این مقام از شؤون ولایت کلیه ی آنان است و از سنخ تکوین است نه تشریع و لذا حضور و غیبت امام در آن نقشی ندارد و نه در غدیر نصب می شود و نه در سقیفه غصب.
این معنا خود ثابت میکند که هم اکنون امام زمان أرواحنا فداه در این دوران و تا زمان ظهور حضرتش و تشکیل حکومت واحد جهانی اسلام، رکنی عظیم و ستونی استوار برای برقراری و نگهداری زمین و ساکنین تمام بلاد در روی آن هستند.
با توجه به این فراز میفهمیم مردم به لحاظ تأثیر وجودی خود در زمین دو دستهاند: یا رکناند و نقش محوری برای آن دارند و مایهی آرامش، سکون و استقرار آن هستند و یا اینکه صرفاً جزئی مثل دیگر اجزایند.
این تعبیر گاه در روایات اینگونه تعلیل شده است: «جعلهم الله ارکان الارض أن تمید باهلها»[4] یعنی خدا ائمّه علیهم السلام را ارکان زمین قرار داد تا اهلش را به این طرف و آن طرف نلغزاند؛ زیرا این لغزش موجب میشود زمین اهلش را فرو ببرد. قرآن میفرماید: وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَأَ نْتَميدَ بِهِم ْوَجَعَلْنا فيها فِجاجا ًسُبُلا ًلَعَلَّهُمْ يَهْتَدُون [5]
شاید یکی از معانی توقیع شریف حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف همین باشد:
إنی لامان لاهل الارض کما أن النجوم أمان لاهل السماء [6]
این تعبیر در مورد همه ی امامان علیهم صلوات الله وارد شده است. [7]
ابو حمزة گويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم: زمين بدون امام ميماند؟ فرمود: اگر زمين بدون امام باشد فرو رود (و نظمش از هم بپاشد) [8]
امام باقر علیه السلام فرمود:
اگر به فرض محال امام يك ساعت از زمين برداشته شود، زمین با اهل خود موج بردارد (بالا و پائين شود) چنانچه دريا با اهل خود موج بردارد. [9]
ملاصدرای شیرازی در شرح اصول کافی در این مورد تحقیقی دارد که ضمن آن میگوید: خداوند انسان را برای انسان کامل آفرید که امام و حجّت خداست و او سلطان عالم و خلیفه حق در دنیاست پس زمین و آنچه بر روی زمین است به واسطه او و برای او خلق شده و هر چیزی که برای دیگری خلق شده است قوام آن چیز به اوست به این معنی که اگر نباشد آن شیء وجود نخواهد داشت و این است معنای قول آن حضرت که فرمود: «إذاً لَساخَت الأرض بأهلها» یعنی سقطَت عن درجة الوجود، یعنی اگر امام نباشد، زمین از صفحه وجود محو میشود.
عدهای از بزرگان علمای اهل تسنن بر اساس احادیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مانند: «إنّ الله خلق الأرض مِن أجلی النبی صلی الله علیه و آله فجعل دوامها بدوام أهل بیته و عترته» [10] میگویند: ادامه وجود این زمین به وجود اهل بیت پیامبر است. ما میگوییم: حدوث این زمین نیز به اهل بیت علیهم السلام است، همانند پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم؛ بی آنکه از این ناحیه فرقی داشته باشند. به عبارت دیگر ائمه علت غایی آفرینش عالم و جهان هستی بوده و ضمناً همان بزرگواران علت بقای جهان هستی نیز هستند و اساساً این عالم برای ایشان به وجود آمده و برای ایشان ادامه مییابد.
اما احتمال دوم این است که مقصود از بلاد در این عبارت اهل بلاد باشد به عبارتی مضاف حذف شده و تقدیر کلام چنین است: «و أرکان أهل البلاد» معلوم است که منظور از اهل بلاد ساکنین در بلاد هستند. پس خلاصهی معنای این فراز چنین میشود: شما اهل بیت ارکان جوامع بشری هستید و قوام جامعه به شما است یعنی قوام وجودی جامعه و سایر موجودات در روی زمین بسته به وجود شماست که در احتمال اول هم گذشت.
قوام معنوی انسانها هم به شماست؛ پس جامعهای که از شما تبعیت نکند و ولایت شما را نداشته باشد قوام ندارد و از انسانیت بیبهره است و چگونه چنین نباشد در حالی که انسانهای کامل در جامعه، شما هستید و سایر مردم به شما محتاجند.
آنچه زمینیان از آن بهرهمند میشوند و با آن به حیات مادی و معنوی خود استمرار میبخشند از خزانهی غیب نازل میشود به گونهای که بدون آن نزولات زمین منهدم میشود. در انی ائمّه علیهم السلام رابط بین زمین مادی و آسمان معنا هستند.
درحقیقت بقای ظاهری و معنوی نظام هستی از جمله زمین از برکت وجود امام علیه السلام است.
از اینرو روشن میشود که ائمه علیهم السلام «أوتاد الأرض» هستند. در برخی از روایات هم به وتد و اوتاد الجبال تشبیه شدهاند (وتد در لغت یعنی میخ و آنچه اجسام را محکم و استوار میکند.)
ولایت ایشان بر همهی خلایق عرضه شد، پس هر فرشتهای که به آن اعتراف کند از مقربان میگردد و هر انسانی بدان اعتراف کند از پیامبران میشود و هر پیامبری بدان معترف گردد از اولوالعزم میشود، و هر دریایی که بدان مقر آید شیرین و گوارا گردد و هر زمینی بدان اعتراف کند زمین پاکیزه شود و هر کوهی بدان معترف گردد معدن گوهر و یا رویشگاه گلهای خوشبو گردد و هر درختی بدان معترف شود میوه آورد و هر انسانی که بدان معترف شود مومن شود و...
بنابراین ایشان ارکان همه ی اشیاء هستند و با سرّ ایشان اشیاء تقویت می یابند و اشیا در وجود خود به ایشان تکیه دارند.
امانت در آیهی إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً [11] در بسیاری از روایات به ولایت تفسیر شده است. [12]
اخباری هم که دربارهی ارکان زمین بودن ائمه علیهم السلام آمده[13] به اینکه زمین به سر آل محمد صلوات الله علیهم قوت میگیرد اشاره دارند.
حضرت باقر عليه السّلام فرمود:
همانا بين ما و بين هر زمينى يك رشتهاى برقرار است مانند رشته نخ بناها. زمانى كه مأمور به امری در آن زمین شویم آن رشته نخ را ميكشیم. پس آن زمين با چاهها و بازارها و خانههايش پیش مىآيد تا آنچه ما از جانب خداوند تعالی به آن امر ميشویم اجرا شود. [14]
هعمچنین فرمودند:
جابر! ما را در نزد خداوند مقام و منزلى عالى است. اگر ما نبوديم خداوند زمين و آسمان و بهشت و جهنم و خورشيد و ماه، بيابان و دريا و هموارىها، و كوهها و تر و خشك و شيرين و تلخ و آب و گياه و درختى را نمىآفريد. ما را خداوند از نور ذات خود پديد آورد هيچيك از انسانها با ما مقايسه نميشود.
به واسطه ما خداوند شما را نجات بخشيد و هدايت نمود بخدا قسم ما شما را به پروردگارتان راهنمایى كرديم در مقابل امر و نهى ما پايدار باشيد و هر چه از ما به شما ميرسد رد نكنيد ما بزرگتر و برتر و عظيمتر و بالاتر از تمام آنچه که به شما میرسد هستيم هرچه را ميفهميد خدا را به خاطر آن سپاسگزار باشيد و آنچه نمىفهميد به خودمان واگذاريدش و بگویيد پيشوايان ما بهتر ميدانند كه چه ميگويند[15]
مهمترین آثار معنوی وجود ائمه در اهل این عالم سه مورد است: هدایت گری، تزکیه اخلاق، علم و دانش. هر دری از این موارد که به ائمه متصل نباشد، دریست به سوی ضلالت.
امام صادق سلام الله علیه فرمود:
امير المؤمنين علیه السلام دريست كه از غير آن به خدا نتوان رسيد و راه به سوى خداست كه هركه جز آن پويد هلاك شود و همچنين است مقام ائمه ع يكى پس از ديگرى، خدا ايشان را اركان زمين قرار داد تا أهلش را نجنباند، و حجت رساى خويش نمود بر كسانى كه روى زمين و زير خاكند[16]
البته وجود ائمه علیهم السلام آثار دیگری نیز دارند مثلاً یکی از این آثار برداشتن عذاب از مردم است یعنی عذابهای آن چنانی که بر امتهای پیشین نازل میشد به برکت وجود ائمه بر این امت نازل نمیشود. آیه شریفه قرآن می فرماید:«و ما کان الله لِیُعَذِّبَهُم و أنت فیهم و ما کان الله مُعَذِّبَهم و هم یستَغفِرون»[17] در ذیل این آیه گرچه خطاب «و أنت فیهم» به پیامبر اکرم است اما آمده است که امیرمومنان و ائمه اطهار نیز در این خطاب داخل هستند. از برکات دیگر وجود ائمه و امامت ایشان بر این امت مصونیت و حفظ آنان از اختلاف است. حضرت زهرا صلوات الله علیها در خطبه معروف خود می فرمایند:« و إمامَتَنا أماناً للفرقة»[18]
با توجه به معنای لغوی «أهل الأرض» و اطلاق آن، وجود و بقای حیوانات و جنّیان همچون انسانها به وجود امام علیه السلام بسته است. درباره حیوانات روایاتی نقل شده که با ائمه علیهم السلام ارتباط داشتهاند و مشکلات خود را به خدمت امام زمانشان میرساندهاند و مطرح میکردهاند. ائمه نیز به زبان آنان آشنا بودهاند. در این زمینه داستان معروف امام رضا صلوات الله علیه و ضمانت ایشان برای آن آهو بسیار مشهور است. این واقعیتی است که نظایر بسیاری دارد که ائمه علیهم السلام پناهگاه حیوانات نیز بودهاند. بنابراین لطف بیپایان اهل بیت علیهم السلام شامل حیوانات نیز میشود. جنّیان نیز از مصادیق أهل الأرض هستند. گروهی از آنان مومن هستند و اینان با اهل بیت ارتباط دارند و گروه دیگری غیر مومناند که حیات و وجودشان به برکت وجود اهل بیت است.
آری در صورتی که منظور اهل بلاد اعم از بشر، حیوان و جن باشد، وجود و بقای همهی آنان وابسته به وجود ائمه علیهم السلام خواهد بود چرا که ایشان «ارکان البلاد» هستند.
علاوه بر معصومین برخی از شئون درباره دیگر خلایق نیز صدق میکند؛ از جمله:
برخی از موجودات موجب نزول تفضلات الهی بوده و مانع دفع بلاها میگردند. در روایات آمده:
«اگر بهایم و چهارپایان چرنده، اطفال شیر خوار و پیران قد خمیده نبودند، بیدرنگ باران عذاب الهی بر شما سرازیر میشد، شما را میکوبید و خرد میکرد.» [19]
البته آنچه در اینگونه موارد آمده از باب ترحم یا احترام است در حالی که ائمّه علیهم السلام به لحاظ خلافت الهی رابط بین زمین و آسمان و واسطه ی در نزول رحمت خدا هستند.
علما وارث انبیا هستند و علوم و احادیث انبیا علیهم السّلام را به ارث میبرند: «ان العلماء ورثة الانبیاء»[20] و نقش انبیای الهی را در مقیاسی کوچکتر ایفا میکنند: «العلماء منار»[21]
از این جهت آنها در سطح کمتری زمین را از لغزشها حفظ میکنند و رکن زمین هستند.
برخی روایات، کاستن از اطراف زمین در آیهی شریفهی «أولم یروا أنا نأتی الارض ننقصها من أطرافها»[22] را بر مرگ علما تطبیق کرده است: «و هو ذهاب العلماء»، «فقد العلماء» [23]
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
[1]المنجد - بلد
[2]فاطر، 9
[3]کافی، ج1،ص 178
[4]بحار،ج 25،ص 359
[5] الأنبياء ،31
[6]بحار، ج53،ص 181
[7]بحار، ج23،ص 6
[8]کافی، ج 1،ص 179
[9]کافی، ج1،ص 179
[10] ینابیع المودة:1/72 حدیث2
[11]احزاب، 72
[12]بصائر الدرجات، ص 77 و کافی، 413، باب فیه نکت و نتف من التاویل
[13]کافی، ج1،ص 196
[14]بحارالأنوار،ج 25، ص366 به نقل از اختصاص و بصائرالدرجات و نظیر آن در الخرائج و الجرائح
[15]بحارالأنوار،ج26،ص: 8 این حدیث مفصل بوده و در آن ماجرای یکی از تصرفات ائمه و هلاکت عده ای از دشمنانشان نقل شده است.
[16]الكافي،ج1،ص: 197
[17] انفال33
[18] احتجاج، ج1، ص97
[19]بحار، ج70،ص 344
[20]کافی، ج1،ص 32
[21]همان، ص 33
[22]رعد 41
[23]نور الثقلین، ج 2، ص 520
نوشته شده توسط گروه زیارت جامعه در روز جمعه 1390/11/28 ساعت 9:46
من این مطلب را پسندیدم
|