• صراط المستقیم
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
صراط المستقیم ،
میخواهم از تو برای تو بنویسم گرچه خوب میدانم قلمی ندارم به وسعت وجودت که بنگارد عظمتت را ایمان ، عزت و مهرت را دست بر قلم میبرم تا بنگارم قطره ای از قطره های نورانی وجود بیکرانت را
ادامه مطلب...
|
|
• و خدا خواست تا در آن برهوت...
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
لاتهای قبیله میرفتند به هبل احترام بگذارند
باز با جسم و جان آلوده پا به بیت الحرام بگذارند
شهر از روشنی گریزان بود ، یکه تاز قبیله شیطان بود
وخلایق فقط در این اوهام ، که برای که دام بگذارند
همه ی دختران
ادامه مطلب...
|
|
• ای دل اگر عاشقی عشق خدا حیدر است
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
ای دل اگر عاشقی عشق خدا حیدر است
دلبر تو هر که هست دلبر ما حیدر است
رشتۀ حبل المتین بعد نبی جانشین
معنی اکمال دین گفته خدا حیدر است
احمد نیکو سرشت بر در دل ها نوشت
معنی باغ بهشت شاه ولا حیدر است
آنکه ز خلقش
ادامه مطلب...
|
|
• تضمین شعر شهریار
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
چو زدم ز جام حسنت می بی غش ولا را
به رخت ز جلوه دیدم همه نور کبریا را
که تویی چراغ وحدت ره کوی آشنا را
«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سلیه ی هما
ادامه مطلب...
|
|
• بیا به گریه خوانیم
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
ترتیل، بیا به گریه خوانیمسیل از رخ هر دو دیده رانیم
امشب شب گریه است و نالهداغ است به دل به سان لاله
اى واى شکسته کاسه جماز ضربتِ تیغ ابن ملجم
با نیل رقابتى مگر داشتفرقى که شکاف تیغ برداشت
آن روز على نبود در
ادامه مطلب...
|
|
• شعر جاودانه فؤاد کرمانی
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
نه مراست قدرت آن که دم زنم از جلال تو یا علی
نه مرا زبان که بیان کنم صفت کمال تو یا علی
شده مات عقل موحدین همه در جمال تو یا علی
چو نیافت غیر تو آگهی ز بیان حال تو یا علی
نبرد به وصف تو ره کسی مگر از مقال تو یا
ادامه مطلب...
|
|
• شعری زیبا از شهریار
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی بابی انت و امّی
گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده، نه غمّی
ادامه مطلب...
|
|
• دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
چشم وا کن احد آیینهء عبرت شد و رفت
دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت
آنکه انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد
با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد
داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود
چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود
داد و
ادامه مطلب...
|
|
• گفتم علی...(در احوالات روز غدیر)
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
دستهايت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاري دلش راضي به اين اسلام شد
دستهايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنين! ( يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:)
خوب ميدانيد در دستانم اينک دست کيست؟
نام او عشق است، آري
ادامه مطلب...
|
|
• پشیمانی سلمان!(در احوالات جنگ خندق)
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
اشک میبارید از چشمان سلمان مثل ابر
گفت من یک قطرهام پیش تو ای دریای صبر!
ای خوشا «اللهُ نور»ی که توای پروانهاش
خوش به حالش که تو دنیا آمدی در خانهاش
همچنان از طرح آنروزم پشیمانم هنوز
آنهمه خندق چرا
ادامه مطلب...
|
|
• ای ابر رحمت بر تن پاییز ما
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
اي علي! باران رحمت بر كوير سينه اي آسماني عشق، يعني شهري از آيينه اي
وسعتي نوري كه دنيا دائماً محتاج توست سرزميني ناتمامي، آسمان ها تاج توست
آبروي آدميزادي، بشر مديون توست آفتاب صبح يلدايي، سحر مديون
ادامه مطلب...
|
|
• مقصود تویی....
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
باید که تو را حضرت منان بنویسد در حد قلم نیست که قرآن بنویسد هر دست گدایی که به سوی تو دراز است مفهوم قنوتی است که در بین نماز است سمت حرم توست دلم باز روانه ))ای تیر غمت را دل عشاق نشانه(( ایوان دلم خاک، طلایی بده
ادامه مطلب...
|
|
اولين | بعدي | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | قبلي | آخرين تعداد مطالب در هر صفحه: 10 | 20 | 50
نمایش همه |