• مادر
موضوع: حضرت زهرا سلام الله علیها
درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر شده هر قافیه ام یک غزل درد آور ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری امنیت نیست از این کوچه سریع تر بگذر من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم، نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر دیشب از داغ
ادامه مطلب...
|
|
• گفتم علی...(در احوالات روز غدیر)
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
دستهايت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاري دلش راضي به اين اسلام شد
دستهايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنين! ( يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:)
خوب ميدانيد در دستانم اينک دست کيست؟
نام او عشق است، آري
ادامه مطلب...
|
|
• پشیمانی سلمان!(در احوالات جنگ خندق)
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
اشک میبارید از چشمان سلمان مثل ابر
گفت من یک قطرهام پیش تو ای دریای صبر!
ای خوشا «اللهُ نور»ی که توای پروانهاش
خوش به حالش که تو دنیا آمدی در خانهاش
همچنان از طرح آنروزم پشیمانم هنوز
آنهمه خندق چرا
ادامه مطلب...
|
|
• ای ابر رحمت بر تن پاییز ما
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
اي علي! باران رحمت بر كوير سينه اي آسماني عشق، يعني شهري از آيينه اي
وسعتي نوري كه دنيا دائماً محتاج توست سرزميني ناتمامي، آسمان ها تاج توست
آبروي آدميزادي، بشر مديون توست آفتاب صبح يلدايي، سحر مديون
ادامه مطلب...
|
|
• مقصود تویی....
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
باید که تو را حضرت منان بنویسد در حد قلم نیست که قرآن بنویسد هر دست گدایی که به سوی تو دراز است مفهوم قنوتی است که در بین نماز است سمت حرم توست دلم باز روانه ))ای تیر غمت را دل عشاق نشانه(( ایوان دلم خاک، طلایی بده
ادامه مطلب...
|
|
• در مسیر علی آب گل شده است...
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
سهراب! در مسیر علی آب گل شده امشب هوای باغ نگاهم بهاری است واژه به واژه کار دلم بیقراری است باران و رود و چشمه و دریا قلم شدند برگ درخت و بال ملک دفترم شدند بیتابم امشب و تب شعری گرفته ام با جمع شاعران شب شعری گرفته ام
ادامه مطلب...
|
|
• دریاست علی (ع) و ساحل محمد (ص) است
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
دریا به ساحل رسیـــــد و دل را بهانه کرد خـــود را بـــــــرای تلاطـم دیگر روانه کـــرد دریاست علی و ساحل محمــد(ص) است بر آن کرانه علــــــی(ع) هـــــم کِناره کـرد او اوج عشق بود و عشــق بود عاشقش اینگــــونه
ادامه مطلب...
|
|
• مانند مرده ای متحرک شدم بیا....
موضوع: امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت مانند مرده ای متحرک شدم، بیا بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت دنیا که هیچ، جرعه آبی که
ادامه مطلب...
|
|
• من دست خالی آمدم ...
موضوع: امام زمان عجل الله تعالی فرجه
من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو
سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو
تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو
من از هر دررانده ام ، من رانده ی وامانده
ادامه مطلب...
|
|
• ای اهل حرم باز حرم محترم آمد
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
اي اهل حرم باز حرم محترم آمد
تكبير بگوئيد علي از حرم آمد
اين است كه دیدند به هر عصر
ادامه مطلب...
|
|
• عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم....
موضوع: امام زمان عجل الله تعالی فرجه
عصر یک جمعه ی دلگیر .دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است ؟چرا آب به گلدان نرسیده است ؟چرا لحظه ی باران نرسیده است ؟و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است
ادامه مطلب...
|
|
• حیدر امیر المومنین
موضوع: امیر المومنین علیه السلام
دلم تا از مسیر عشق رد شد
به اشعارم نظر بی حصر و حد شد
کسی که گفت ذکر
ادامه مطلب...
|
|
اولين | بعدي | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | قبلي | آخرين تعداد مطالب در هر صفحه: 10 | 20 | 50
نمایش همه |