• مرگ عمر و تشکیل شورای حکومت
موضوع: [8] دوران خلیفه سوم
کلمات کليدي:
یکی از جریاناتی که امیرمومنان علیه السلام در آن مورد ظلم واقع شد و باز هم به خاطر امیال برخی افراد حق ایشان ضایع شد، جریان شورای حکومتی است که بعد از مرگ عمر-خلیفه دوم- به وقوع پیوست. متن زیر خلاصه شده ی گفتار ابن ابی الحدید در شرح برخی خطبه های نهج البلاغه است که تقدیم می گردد.
ابن ابی الحدید می گوید:
بعد از مرگ عمر و دفنش ، ابوطلحه - که از سوی عمر در زمان حیاتش برای پیشبرد اهداف بعد از مرگش جهت ادامه جریان مامور شده بود - به همراه پنجاه نفر مرد مسلح از انصار بر در جایی که شورای حکومت در آن جمع بودند ایستاد. اهل شورا شروع به سخن گفتن کردند.
امیرمومنان علیه السلام ، طلحه،زبیر،عثمان،عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقاص اعضای شورا بودند.
بعد از گذشت مدتی اولین کاری که طلحه کرد این بود که حق رای خود را به عثمان بخشید و به نفع او کنار رفت.زبیر هم در مقابل حق خود را به علی علیه السلام بخشید.[1]
در این شرایط چهار نفر باقی ماندند.سعد بن ابی وقاص گفت: من سهم خودم را از شورا به پسر عمویم عبدالرحمن بخشیدم. با این وضع نتیجه ی شورا بستگی به نظر عبدالرحمن داشت. در این حال او به امیرمومنان علیه السلام رو کرد و گفت:با تو بیعت می کنم به شرط آن که به کتاب و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سیره ی شیخین، ابوبکر و عمر، رفتار کنی.حضرت فرمود: البته به کتاب خدا و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و نظر خود رفتار کنم. عبد الرحمن رو به عثمان کرد و همین پیشنهاد رو به او هم داد و عثمان پذیرفت. عبدالرحمن این روند پرسش و پاسخ را تا سه بار تکرار کرد و وقتی دید که امیرمومنان علیه السلام از نظر خود بر نمی گردد ، با عثمان دست بیعت داد و به او گفت: سلام بر تو ای امیرمومنان!
نقل کرده اند که امیرمومنان علیه السلام به عبدالرحمن فرمودند:
"به خدا سوگند، تنها به این دلیل این کار را کردی که همان امیدی را به او بستی که رفیقتان به دوستش داشت؛ خداوند میان شما اختلاف خواهد انداخت... "
می گویند چندی بعد میان عثمان و عبدالرحمن اختلاف افتاد، تا جایی که تا آخر عمر با هم حرف نزدند.[2]
امیرالمومنین علیه السلام جملات نسبتا زیادی درباره ی این ایام دارد که از حواشی آن به شکل بسیار دقیق و البته عجیبی مطالبی را بیان می کند.از جمله ی این بیانات ، در نهج البلاغه بسیار آمده که ان شاءالله در مطالب بعد به تعدادی از آن ها اشاره خواهیم کرد.
----------------------------
[1]. درباره ی نیت این افراد نیز خود ابن ابی الحدید نظراتی را بیان کرده؛ وی همه ی این رویکرد ها را حاصل کینه های آن ها نسبت به طرف مقابل و یا روابط فامیلی و قبیله ای نسبت به هم طرفان و... می داند.
[2]. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 1/187
نوشته شده توسط حسینی در روز دوشنبه 1390/3/16 ساعت 1:36
من این مطلب را پسندیدم
|