متن مقاله :
نخستين نمازگزار
سخن از راز نماز در نهج البلاغه و رابطه اين فريضه بزرگ الهى با حضرت على عليهالسلام، پيشواى عظيم الشأن ما و گوينده نهج البلاغه است، كه يكى از جالبترين مباحث اين كتاب با عظمت را تشكيل مىدهد. نماز، نخستين حكم الهى بود كه چند روز پس از بعثت پيغمبر خاتم، حضرت ابوالقاسم محمّد بن عبداللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم توسط جبرئيل امين از جانب خداوند صادر گرديد و پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم با تعليم پيك وحى، آن را معمول داشت. بدين گونه كه پيك وحى الهى، جبرئيل امين، چند روز بعد از آن كه پيغمبر به مقام نبوّت رسيد، براى دومين بار بر آن حضرت نازل گرديد و آبى از آسمان آورد و طريقه وضو گرفتن و نماز گزاردن و ركوع و سجود را به پيغمبر آموخت.
بنابراين، نماز اين فريضه بزرگ الهى و عاليترين فرمان خداوند عالم كه بهترين حالت يك انسان با ايمان و بنده خدا در پيشگاه الهى است، نوبر احكام اسلام است و از همينجا نيز بايد قدر آن را دانست و به اهميت آن پى برد.
نكته جالب توجه اينست كه پس از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ، نخستين كسى كه از مردان آن را به پا داشت حضرت على عليهالسلام و آنهم در سن نه سالگى بود كه در خانه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به سر مىبرد و چون پيغمبر وضو گرفت او نيز وضو گرفت و همين كه رسول خدا به نماز ايستاد، آن وجود مقدس هم در آن سن و سال، پشت پيغمبر خدا ايستاد و در پشت سر امیرالمؤمنین عليهالسلام هم تنها حضرت خديجه سلام الله علیها بود كه به عنوان اولين زن به نماز ايستاد و با پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نماز جماعت گزاردند. و اولين اقامه نماز، هم به جماعت بود، جماعتى اين چنين كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در جلو و على عليهالسلام پسر بچه نه ساله در پشت سر آن حضرت و خديجه، همسر پيغمبر در پشت سر على.
مىبينيد كه حضرت على عليهالسلام، سراينده نهج البلاغه، چه رابطهاى با نماز، اين دستور عالى آسمانى دارد كه شش سال پيش از بلوغ و قبل از همه، آن هم در پشت سر پيغمبر صلّىاللَّهعليهوآله و براى نخستين بار به عنوان وظيفه دينى كه پيغمبر ختمى مرتبت از جانب خداوند مأمور به انجام آن شده است، آن را معمول داشت. پس امیرالمؤمنین على عليهالسلام نخستين نمازگزار اسلام است.
نماز در نظر على علیهالسلام
به طورى كه ديديم مولای متقیان حضرت على عليهالسلام نخستين پيشواى معصوم و امام بر حق ما و نماينده خدا و جانشين بلا فصل حضرت ختمى مرتبت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اولين نمازگزار اسلام است، آنهم شش سال قبل از بلوغ از اين رو مىبايد چنين انسان بىنظيرى، رابطه خاصى با نماز بزرگترين فريضه الهى، داشته باشد. على عليهالسلام كه در قبلۀ مسلمين متولد شده، و در نه سالگى و به عنوان اولين پيرو اسلام و براى نخستين بار در پشت سر پيغمبر خاتم نماز گزارده، به طور قطع بيش از هر مسلمان ديگرى، قدر نماز، نخستين فريضه الهى، را مىداند و به آن اهميت مىدهد.
به طورى كه نوشتهاند، حال على عليهالسلام به هنگام نماز چنان بود كه در يكى از جنگها تيرى به پاى آن حضرت اصابت كرد و هر چه كردند نتوانستند آن را در آورند. چون خبر به پيغمبر صلّىاللَّهعليهوآله دادند فرمود بگذاريد على مشغول نماز شود سپس تير را از پاى او در آوريد زيرا على در آن هنگام، چنان محو تماشاى جمال حق است كه كاملا از خود بى خود مىشود. چنين كردند و تير را از پاى حضرت على عليهالسلام در آوردند و او متوجه نشد، و زمانى به خود آمد كه از نماز فراغت يافته بود، و آن گاه در خود احساس درد كرد:
هر كه چيزى دوست دارد جان و دل بروى گمارد هر كه محرابش تو باشى سر ز عشقت برندارد (سعدى)
همچنين در يكى از شبهاى مخوف جنگ صفين «ليلة الهريز» كه آتش جنگ برافروخته شده بود و از هر سو مانند باران تير مىباريد، ديدند كه على عليهالسلام رو به قبله ايستاد و مشغول نماز شد. پس از نماز، پرسيدند يا اميرالمؤمنين اين چه وقت نماز خواندن بود و حضرت على عليهالسلام فرمود: اصلاً اين جنگ براى چيست؟ جز اين است كه مىخواهيم ظلم و فساد را ريشه كن كنيم تا نماز و احكام الهى چنانكه بايد، اقامه گردد؟
خوشا نماز و نياز كسى كه از سردرد به آب ديده و خون جگر طهارت كرد (حافظ)
شهيد محراب
حضرت امیرالمؤمنین على عليهالسلام، سرايندۀ نهجالبلاغه و قهرمان قهرمانان جهان، شاگرد لايق و تربيت شده پيغمبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم است كه فرمود: «نور چشم من نماز است.» على كه در تمام دوران حيات پيغمبر اسلام همچون سايه دنبال رسول خدا بود، چگونه مىتواند به نماز تا آن حد كه معمول مىداشت، اهميت ندهد مگر او به تمام معنى مقلد پيغمبر خاتم نبود مگر نه اينست كه در نهجالبلاغه و در كردارش همه جا پيغمبر صلّىاللَّهعليهوآله را اسوه و مقتداى خويش قرار مىدهد، و حاضر نيست سرموئى از گفتار و كردار پيغمبر تخطى كند آرى مولود كعبه و خانهزاد خدا و اولين نمازگزار اسلام و قهرمانى كه در ميدان جنگ و حساسترين لحظات زندگى، نماز را بر هر كار ديگرى ترجيح مىدهد و حاضر نيست لحظه اول وقت آن را كه ثوابى چون دريا دارد به تأخير بيندازد، سرانجام نيز در خانه خدا، مسجد كوفه و در محراب عبادت و به هنگام نماز با شمشير زهرآلود، ضربت خورد و فرق مقدسش شكافت و با آن ضربت شربت شهادت نوشيد.
حضرت على عليهالسلام در آن حالت، يعنى پس از ضربت خوردن، با فرق شكافته فرمود «فزت و ربّ الكعبة» به خداى كعبه كه در آن متولد گرديدم و قبله مسلمانان جهان است، از اين كه مىبينم در خانه خدا نيز ضربت خوردم و شهيد مىشوم، سرافرازم.
در نمازم خم ابروى تو با ياد آمد حالتى رفت كه محراب به فرياد آمد
آرى، على عليهالسلام آن مظهر تقوا و فضيلت، على، آن انسان ما فوق انسان، آن نمونه اعلاى آفرينش، پس از پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و نمازگزار نخستين اسلام، آغاز كارش در خانه خدا بود، و پايان كارش نيز در خانه خدا به سر رسيد. بدين گونه، على عليهالسلام در جهان اسلام نخستين شهيد محراب است.
نهج البلاغه و نماز
اميرالمؤمنين على عليهالسلام در نهجالبلاغه در موارد عديدهاى از نماز، اين فرمان بزرگ الهى و محبوب مورد علاقهاش كه براى هيچ عملى بمانند آن ارج نمىنهاد، سخن به ميان آورده و اهميت آن را يادآور شده است.
1- از جمله در آغاز خطبه 199 كه موضوعات مهم اسلامى را به اصحابش وصيت مىنمايد و نسبت به انجام دادن آنها سفارش مىكند، مىفرمايد:
تعاهدوا أمر الصّلاة و حافظوا عليها، و استكثروا منها، و تقرّبوا بها، فإنّها «كانت على المؤمنين كتابا موقوتا» ألا تسمعون إلى جواب أهل النّار حين سئلوا: «ما سلككم في سقر قالوا: لم نك من المصلّين».
و إنّها لتحتّ الذّنوب حتّ الورق، و تطلقها إطلاق الرّبق، و شبّهها رسول اللَّه (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) بالحمّة تكون على باب الرّجل فهو يغتسل منها فى اليوم و اللّيلة خمس مرّات، فما عسى أن يبقى عليه من الدّرن
و قد عرف حقّها رجال من المؤمنين الّذين لا تشغلهم عنها زينة متاع، و لا قرّة عين من ولد و لا مال يقول اللَّه سبحانه: «رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر اللَّه و إقام الصّلاة و ايتاء الزّكوة».
و كان رسول اللَّه (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) نصبا بالصّلاة بعد التّبشير له بالجنّة، لقول اللَّه سبحانه: «و أمر أهلك بالصّلاة و اصطبر عليها»، فكان يأمر بها أهله و يصبر عليها نفسه. [2]
نماز را چنانكه بايد، برپا داريد و در حفظ و اداى آن كوشا باشيد، و هر چه بيشتر به جا آوريد و به وسيله آن به خداوند تقرب جوئيد، زيرا كه خداوند در قرآن مىفرمايد: نماز فريضهاى است كه در وقت معين بر اهل ايمان واجب شده است. آيا پاسخ دوزخيان را نشنيدهايد كه وقتى طبق گفته خداوند در قرآن از آنها مىپرسند: «چه چيز شما را به دوزخ افكند» مىگويند: ما از نمازگزاران نبوديم.
نماز، گناهان را مانند ريزش برگ درختان مىريزد، و همچون رهايى چهارپايان از بند، انسان را رها مىسازد. رسول خدا- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- نماز را به چشمه آب گرمى تشبيه فرمود كه بر در خانه مردى باشد و شبانه روز، پنج نوبت از آن شستشو كند، كه در اين صورت ديگر چركى در بدن وى باقى نخواهد ماند.
مقام و اهميت نماز را مردانى از مؤمنين مىدانند كه زينت كالاى دنيا و فرزندى كه نور چشم انسان است، و ثروت و دارائى، آنها را به خود مشغول نمىدارد چنانكه خداوند در قرآن مجيد فرموده است: مردانى هستند كه تجارت و داد و ستد دنيا آنها را از ياد خدا و اقامه نماز و پرداخت زكات باز نمىدارد.
با اين كه خدا، بهشت را به پيغمبر مژده داده بود از بس نماز مىگزارد، خود را به رنج انداخته بود، و در اين كار نظر به اين آيه شريفه داشت: خانوادهات را فرمان ده نماز بگزارند، و خويشتن نيز بر انجام آن شكيبا باش. از اين رو پيغمبر هم خانواده خود را به انجام اين فريضه بزرگ الهى وادار مىكرد و خود نيز با بردبارى به اداى آن مىپرداخت.
2- در عهدنامهاى كه براى محمد بن ابى بكر نوشت و او را روانه مصر نمود تا فرمانرواى آنجا باشد، از جمله دستورهائى كه به او داد فرمود:
صلّ الصّلاة لوقت المؤقّت لها، و لا تعجّل وقتها لفراغ، و لا تؤخّرها عن وقتها لاشتغال. و اعلم أنّ كلّ شيء من عملك تبع لصلاتك. [3]
نماز را در اوقاتى كه براى آنها تعيين شده به پاى دار و به خاطر اين كه بىكارى و فرصت و وقت دارى، پيش از وقت آن را به جاى نياور، و به بهانه اين كه كار دارى، آن را به تأخير نينداز و اين را بدان كه تمام كارهايت پيرو نمازت مىباشد.
به طورى كه مىبينيد، مولاى متقيان و سرآمد نمازگزاران مسلمين به فرمانگزار جوان خويش محمد بن ابى بكر دستور مىدهد كه نماز را چه فرادى و چه به جماعت بر هر كار ديگرى اعم از شخصى و كشورى و لشكرى مقدم بدارد و آن را در اول وقت ادا كند، و حق ندارد به بهانه كار يا گرفتارى آن را به تأخير بيندازد، يا به دليل اين كه كارى ندارد، پيش از وقت انجام دهد. بلكه بايد طبق دستور خدا و پيغمبر عمل كند و به ميل خود جلو و عقب نيندازد.
3- نيز در فرمان مشهور مالك اشتر كه پس از شهادت محمد بن ابى بكر در مصر او را به فرمانروائى كشور باستانى مصر منصوب داشت و بايد آن را جهان بينى حضرت على عليهالسلام دانست، مىفرمايد:
و اذا قمت فى صلاتك للنّاس فلا تكوننّ منفّرا و لا مضيّعا، فانّ فى النّاس من به العلّة و له الحاجة،
و قد سألت رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله حين وجّهنى الى اليمن كيف اصلّى بهم فقال: صلّ بهم كصلاة اضعفهم، و كن بالمؤمنين رحيما. [4]
هنگامى كه برخاستى و خود را مهيا ساختى تا با مردم نمازگزارى، نماز را چندان طولانى مخوان كه مردم را پراكنده سازى و سريع و تند هم مخوان كه آن را تباه كنى.
زيرا در ميان مردمى كه با تو نماز مىگزارند، كسانى هستند كه عليل و بيمار و ناتوانند، يا گرفتارى و كار دارند. من از پيغمبر- صلى اللَّه عليه و آله- هنگامى كه مرا براى تبليغ اسلام به يمن مىفرستاد پرسيدم: چگونه با مردم نماز گزارم پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: با آنها مانند ناتوانترينشان نمازگزار، و حال مؤمنين را رعايت كن.
4- در كلمات قصار آن حضرت در اواخر نهج البلاغه، آن پيشواى عالىمقام معصوم و برگزيده خدا، پنج حكم بزرگ الهى را بدين گونه توصيف مىكند:
و الصّلوة قربان كلّ تقىّ، و الحجّ جهاد كلّ ضعيف،
و لكلّ شيئى زكاة و زكاة البدن الصّيام، و جهاد المرأة حسن التّبعّل. [5]
نماز وسيله تقرب و نزديك شدن هر پارسائى به خداست، و حج، جهاد افراد ناتوان است.
هر چيزى زكات دارد و زكات و پاك كردن بدن، روزه گرفتن است. جهاد زن هم خوب شوهر دارى كردن مىباشد.
5- در نامهاى كه به حارث همدانى از ياران نامدارش مىنويسد از جمله مرقوم مىدارد:
و لا تسافر فى يوم جمعة حتّى تشهد الصّلوة الّا فاصلا فى سبيل اللَّه او في امر تعذر به. [6]
در روز جمعه، مسافرت نكن تا بتوانى در نماز جمعه شركت كنى، مگر اين كه كار واجبى (مانند جهاد) در راه خدا انجام دهى، يا به سراغ كارى بروى كه شرعا معذور باشى.
6- در خطبه (131) از جمله مىفرمايد:
اللّهمّ انّى اوّل من اناب و سمع و اجاب، لم يسبقني الّا رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله بالصّلاة [7]
پروردگارا من نخستين كسى هستم كه به حق رسيد و آن را شنيد و پذيرفت. به طورى كه جز رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله هيچ كس در نماز بر من پيشى نگرفت.
7- از همه جالبتر اينست كه در شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان، لحظهاى پيش از آنكه جان به جان آفرين تسليم كند، ضمن وصيت تاريخى خود به فرزندان گراميش، امام حسن و امام حسين عليهماالسلام از جمله مىفرمايد:
و اللَّه، اللَّه فى الصّلاة، فانّها عمود دينكم [8]
خدا را، خدا را كه برپا داشتن نماز را از ياد نبريد، زيرا نماز ستون دين است.
مىدانيم كه امير المؤمنين عليهالسلام در اينجا به سخن پيغمبر صلّىاللَّهعليهوآله نظر داشته كه فرموده است:
أول ما يحاسب العبد الصلاة فإن قبلت قبل ما سواها و إن ردت رد ما سواها. [9]
اوّلين چيزى كه بنده از آن بازخواست مىشود، نماز است، اگر نماز پذيرفته شد اعمال ديگر قبول مىشود، و اگر پذيرفته نشد اعمال ديگر نيز پذيرفته نمىگردد.
نتيجه كلام اين كه على عليهالسلام در شب قدر يعنى بهترين شبهاى سال، در حال نماز، ضربت خورد و در شب قدر هم با سفارش به اهميت مقام نماز و ديگر اركان اسلام، چشم از جهان ظلمانى فرو بست و روح بلند پروازش به ملكوت اعلا پرواز كرد. گوئى در آن حال، زبان دل نورانيش، به مضمون اين ابيات لسان الغيب شيراز گويا بود:
دوش وقت سـحر از غصـه نجـاتـم دادنــد و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى آن شب قـدر كـه اين تـازه براتـم دادند
من اگر كامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اينها به زكـاتـم دادند
هـاتـف آن روز بـمن مـژده اين دولـت داد كه بدان جور و جفا صبر و ثبـاتم دادند
در پايان سخن، بسيار بجاست كه رباعى زيبا و پرشور فيلسوف نامى و حكيم ربانى جلال الدين محقق دوانى را كه از حكما و دانشمندان بلند آوازه اسلام در سده نهم هجرى و قبلا از علماى عامه بوده و در اواخر عمر، شيعه شده است بياوريم و آن را هديه شيفتگان مولاى متقيان على علیه السّلام كنيم:
اى مصـحف آيـت الـهى رويـت وى سلسله اهل ولايت مويت
سرچشمه زندگى لب دلجويت محـراب نمـاز عـارفـان ابرويـت
|