• هفتاد فضیلت(بخش ششم)
موضوع: مقام ابوتراب
کلمات کليدي: باب رحمت، جعفر ابن ابی طالب، حمزه، وصی پیامبر
یکی از یاران از امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند:
«به یاد دارندگان از یاران پیامبر، حضرت محمّد صلی الله علیه وآله، میدانند که در بینشان صاحب فضیلتی نیست، جز آن که من در آن فضیلت، سهیم و برترم و من، هفتاد فضیلت دارم که هیچ کدامشان در آنها شریک نیستند».
گفتم:ای امیر مؤمنان! مرا از این فضایل، خبر ده.
فرمود:
...
« و امّا بیست و ششم، جعفر، برادر من است که در بهشت با فرشتگان با دو بال تزیین شده به درّ و یاقوت و زِبَرجَد[1]، پرواز میکند.
و امّا بیست و هفتم، عمویم حمزه، سرور شهیدان در بهشت است.
و امّا بیست و هشتم، پیامبر خدا فرمود:"خداوند - تبارک و تعالی - در خصوص تو وعدهای به من داد که هرگز از آن تخلّف نکرد. مرا پیامبر و تو را وصی قرار داد و به زودی پس از من از امّت من چیزهایی خواهی دید که موسی علیه السلام از فرعون دید. پس بردبار باش و به حساب خدا بگذار تا مرا ملاقات کنی. پس با هر که تو را دوست داشت، دوستی میورزم و هر که تو را دشمن دارد، دشمنش میدارم ".
و امّا بیست و نهم، از پیامبر خدا شنیدم که میفرمود:"ای علی! تو صاحب حوضی و جز تو کسی مالک آن نشود و مردمی پیش تو خواهند آمد و درخواست آب خواهند کرد و خواهی گفت:نه، حتی به مقدار یک ذرّه [ نمیدهم] و در حالیکه چهرهشان سیاه شده، برخواهند گشت و پیروان من و پیروان تو خواهند آمد، خواهی گفت:خوب سیرابشان کنید، و آنان، در حالیکه چهرهشان سفید است، سیراب میشوند".
و امّا سیام، از پیامبر خدا شنیدم که میفرمود:" روز قیامت، امّت من با پنج پرچم، محشور خواهند شد. اوّلین پرچمی که پیش من میآید، پرچم فرعون این امّت، معاویه خواهد بود. دوم، پرچم عمرو عاص، سامری این امّت است. سوم، پرچم ابو موسی اشعری، جاثلیق این امّت است. پرچم چهارم، پرچم ابوالأعور سلمی است. پرچم پنجم، ای علی! با توست که مؤمنان، زیر آن گِرد میآیند و تو پیشوای ایشانی. آنگاه، خداوند - تبارک و تعالی - به آن چهارتا می گوید:
"ارْجِعُواْ وَرَآءَکُمْ فَالْتَمِسُواْ نُورًا فَضُرِبَ بَینَهُم بِسُورٍ لَّهُو بَابُم بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ؛ [2]
بازپس برگردید و نوری درخواست کنید. آنگاه میان آنان، دیواری زده می شود که آن را دروازه ای است که درونش رحمت است."
آن [درِ رحمت]، پیروان من و کسانیاند که مرا دوست میدارند و با من، علیه گروه سرکش و از صراط افتادگان، جنگ میکنند و باب رحمت، همان پیروان مناند. آنان (دوزخیان)، فریاد برمیآورند:
"أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ قَالُواْ بَلَی وَ لَکِنَّکُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْکُمُ الْأَمَانِی حَتَّی جَآءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ فَالْیوْمَ لَا یؤْخَذُ مِنکُمْ فِدْیةٌ وَ لَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِی مَوْلَاکُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ؛ [3]
آیا ما با شما نبودیم؟ می گویند:چرا؛ ولی شما خودتان را در بلا افکندید و امروز و فردا کردید و تردید آوردید و آرزوها شما را غرّه کرد تا فرمان خدا آمد و [ شیطان] مغرور کننده، شما را درباره خدا بفریفت. پس امروز، نه از شما و نه از کسانی که کافر شدند، عوضی پذیرفته نمیشود؛ جایگاهتان آتش است و آن، سزاوار شماست و چه بد سرانجامی است ".
آنگاه، امّت من و پیروان من وارد می شوند و از حوض محمّد مینوشند، و در دست من، عصایی از چوب خولان خواهد بود که دشمنان خودم را همچون شتر غریبه، از آن دور می سازم.»[4]
-------------------
[1] نام سنگی قیمتی است.
[2] حدید، آیه 13.
[3] حدید، آیه 15 - 14.
[4] الخصال:1:572.
نوشته شده توسط گروه فضائل در روز شنبه 1391/12/5 ساعت 22:26
من این مطلب را پسندیدم
|