• هفتاد فضیلت(بخش هفتم)
موضوع: مقام ابوتراب
کلمات کليدي: غلو، مباهله، فضائل
یکی از یاران از امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند:
«به یاد دارندگان از یاران پیامبر، حضرت محمّد صلی الله علیه وآله، میدانند که در بینشان صاحب فضیلتی نیست، جز آن که من در آن فضیلت، سهیم و برترم و من، هفتاد فضیلت دارم که هیچ کدامشان در آنها شریک نیستند».
گفتم:ای امیر مؤمنان! مرا از این فضایل، خبر ده.
فرمود:
...
« و امّا سی و یکم، از پیامبر خدا شنیدم که میفرمود:" اگر ترس آن نمیداشتم که غلو کنندگان امّت من درباره تو آنچه را که ترسایان درباره عیسی بن مریم گفتند، بگویند، سخنی درباره تو میگفتم که به جمعی گذر نکنی، جز آنکه خاک زیر پایت را برگیرند و از آن، طلب شفا کنند ".
و امّا سی و دوم، از پیامبر خدا شنیدم که میفرمود:" خداوند - تبارک و تعالی - با [افکندن] ترس، مرا یاری کرد. از او خواستم تو را [نیز] به مثل آن، یاری رسانَد و همان چیزی را که برای من قرار داده بود، برای تو قرار داد" .
و امّا سی و سوم، پیامبر خدا، دهان بر گوشم نهاد و آنچه را بود و تا روز قیامت خواهد شد، به من آموخت و خداوند عزوجل به زبان پیامبرش اینها را بر دل من جاری ساخت.
و امّا سی و چهارم، ترسایان چیزی ادّعا کردند. خداوند عزوجل در این باره، این آیه را نازل کرد:
" فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ؛ [1]
پس هر که در این [باره]، پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده، با تو مُحاجّه کند، بگو:بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خودمان و شما خودتان را فرا خوانیم.سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
" و جان من " جان " پیامبر خدا بود و " زنان " فاطمه علیها السلام بود و " پسران "، حسن و حسین علیهما السلام بودند. آنگاه، آنان پشیمان شدند و از پیامبر خدا درخواست گذشتن [از مباهله] کردند و از آنان گذشت. سوگند به آن که تورات را بر موسی علیه السلام و فرقان را بر محمّدصلی الله علیه وآله فرو فرستاد، اگر با ما مباهله میکردند، به میمون و خوک، تبدیل میشدند.
و امّا سی و پنجم، پیامبر خدا، در جنگ بدر، مرا راهی کرد و فرمود:" آن مشت ریگ را - که در یک جا جمع بود -، برایم بیاور، و من آنها را برداشتم و بو کردم. چنان خوشبو بود که از آن، بوی مُشک میآمد. آن را برایش آوردم. پیامبر صلی الله علیه وآله آنها را به سوی مشرکان پرتاب کرد. چهارتا از آن ریگها از بهشت بود و ریگی از مشرق و ریگی از مغرب و ریگی از زیر عرش بود و با هر ریگ، یکصد هزار فرشته به یاری ما شتافت و خداوند عزوجل هیچکس را از پیش یا پس، به چنین فضیلتی گرامی نداشت "»[2]
بخش ششم
بخش پنجم
---------------
[1] آل عمران، آیه 61.
[2] الخصال:1:572.
نوشته شده توسط گروه فضائل در روز يکشنبه 1391/12/13 ساعت 7:16
من این مطلب را پسندیدم
|