• هیچ جوری نمی توانی!
موضوع: شرح فراز «أوصیاء نبیّ الله»
کلمات کليدي: وصی پیامبر، جانشینی، کاظمین، رضوان
در مطلب قبلی تحت عنوان «چطور خودم رو گول بزنم؟» از لحاظ کلامی-عقلی به ضرورت وجود وصی پس از پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله پرداخته شد. اکنون نگاهی به برخی احادیث و نقل های اهل تسنّن (و بعضاً شیعه) می اندازیم.
چنانکه در مطلب پیشین بیان شد تعيين جانشین پیامبر -مانند تعیین خود پیامبر- باید تنها توسط خداوند متعال صورت پذیرد.
همچنین با توجه به ترادف شئون وصی و نبی:
1. وصي به اموری چون تعليم وتبيين وحي و كتاب الهي، تلاش براي هدايت و تزكيه مردم، تلاش براي اجراي احكام دين و ... می پردازد.
2. در راستای تحقّق مورد بالا داشتن علم و آگاهي كافي از كتاب خدا و سنّت پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله شرط ضروري و غير قابل اغماض براي اين وصي است؛ به طوری که باید همانند پیامبر از تمام مردم عالم تر باشد.
در کتب اهل تسنّن، این حدیث از پیامبر صلّی الله علیه و آله بسیار نقل شده است که «اوصیای بعد از من 12 نفرند و همه از قریش هستند.» به طوری که تلاش برخی ها برای تحریف یا تأویل این حدیث ناکام مانده است.
بخارى در صحيحش(معتبرترین کتاب نزد اهل تسنّن) به سند خود از «جابر بن سمرة» روايت كرده كه گفت: از رسول خدا صلّی الله علیه و آله شنيدم كه مى فرمود:
«بعد از من دوازده امير و حاكم خواهد بود» و چيز ديگرى هم فرمود كه من نشنيدم (از پدرم پرسيدم) جواب داد که پیامبر فرمود: «همگی آن ها از قريش هستند.»[1]
ابن عباس می گوید: از حضرت رسول در هنگامی که لحظات آخر عمر را سپری می کرد، پرسیدم: نعوذ بالله اگر شما از دنیا رفتید، به چه کسی رجوع کرده، از او پیروی کنیم؟ حضرت رسول صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السّلام اشاره نمود و فرمود:
«وی با حق است و حق نیز با اوست؛ پس از وی یازده امام خواهند بود که اطاعت از آنها مانند اطاعت از من واجب است.» [2]
حال آشکارست که خلفای ستمگر اموی و عباسی نمی توانند جانشینان نبیّ اکرم باشند، چرا که با اینکه آنان از قریش بودند ولی تعدادشان از دوازده نفر بیشتر بود. علاوه بر این بسیاری از این روایات تصریح دارد بر این مطلب که حکومت دوازدهمین امام، به آخرالزّمان متّصل خواهد شد.
زمخشرى كه از دشمن ترین افراد نسبت به خاندان پيامبر بود و جمهور او را مرد امين و معتمد مأمون می شناسند، روايت مى كند كه پيامبر صلّی الله علیه و آله فرمود:
«فاطمه جان قلب من، دو پسرش میوه دل من و شوهرش نور چشم من هستند. و ائمّه ی از فرزندان او امناء پروردگار منند و ريسمان كشيده شده بين خدا و خلقند، هر كس به آن ها تمسک جوید نجات مى يابد و هر كه از آنان تخلف ورزد، فرو می افتد.»[3]
هم در روایات عامه و هم در روایات شیعه، روایات متعددی به وصایت و ولایت حضرت امیر علیه السّلام تصریح می کنند. از جمله ی آن ها روایت زیر است که شیعه و سنّی آن را نقل کرده اند:
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند:
«هر کس خوشحال می شود از اینکه حياتش همچون حيات من بوده و مماتش همچون ممات من باشد و در بهشت جاودانى كه پروردگارم (درختانش) را كاشته جای گزیند، بايد بعد از من ولایت على (عليه السّلام) را بپذیرد و او را دوست داشته باشد، با دوست او دوست بوده و به امامان پس از وی اقتدا نماید که همانا ایشان عترت من هستند؛ خداون ایشان را از گوشت و خون من خلق نموده و فهم و علم مرا به ایشان اعطا فرموده است. وای بر کسانی از امّت من که فضیلت آنها را تکذیب کنند، که شفاعت من به ایشان نخواهد رسید.»[4]
از آنجا که شئون پیامبر به وصیشان منتقل می شود، در تاریخ می بینیم همان منافقانی که در ابتدا با پیامبر صلّی الله علیه و آله بر سر تنزیل قرآن می جنگیدند، بعدها آشکارا با امیرالمؤمنین علیه السّلام بر سر تأویل قرآن جنگیدند. دشمنان پیامبر صلّی الله علیه و آله کسانی بودند که اصل نزول قرآن را قبول نداشتند و کافر و مشرک بودند، امّا دشمنان امیرمؤمنان علیه السّلام، در ظاهر مسلمان بودند، اما ایمان نداشتند؛ لذا این گروه در زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله در گروه منافقان بودند.
خدای متعال به روشنی در داستان شهادت حضرت صدّیقه سلام الله علیها، چهره ی منافقان را آشکار می کند. بسیار قابل تأمّل است که فقط چند روز بعد از شهادت پیامبر صلّی الله علیه و آله، درِ خانه دخترشان را بسوزانند.
-----------------------------------------------------------------------
[1] الطرائف، ج1، ص170
در ملحقات احقاق الحق ج13 تحت عنوان «تنصیص الرسول علی ان الخلفاء بعده اثنا عشر» این حدیث را با 36 طریق از طرق عامه، از جابر بن سمره روایت کرده است. همچنین برای احادیثی از اهل تسنن که به دوازده نفر بودن ائمه تصریح دارند؛ بنگرید: احقاق الحق ج13، تحت عنوان «جملة من الاحادیث الوارده فی عدد الائمة الاثنی عشر من غیر طریق جابر من کتب العامة»
[2] اعلام الوری باعلام الهدی، ص385؛ در حدیث لوح که یک هدیه است برای حضرت صدیقه سلام الله علیها، نام تک تک اوصیای پیامبر صلّی الله علیه و آله آمده است.(حدیث مشهور به حدیث لوح، کافی، ج1، ص528)
[3] الطرائف، ج1، ص118- ترجمه الهامی با تصرف
این حدیث در منابع اهل تسنّن نیز آمده: زمخشرى(المناقب، خطى، ص213)، شيخ جمال الدين حنفى موصلى(بحر الناقب، خطى، ص116)، حموينى(الفرائد)، حافظ محمّد بن ابوالفوارس(اربعين، خطى، ص14)، شيخ سليمان(ينابيع المودّة، ص82)، موفّق خوارزمى(مقتل الحسين ص59). همچنین ر.ک: احقاق الحق، ج4، ص288-ج9، ص198
[4] امالی طوسی، ص578؛ این حدیث و بیست و سه حدیث دیگر را ابن ابی الحدید سنّی در شرح نهج البلاغه اش نقل می کند و می گوید: «اینها به جز روایات مشهوری چون حدیث غدیر، منزلت و ... است که شیعیان در مقابل اهل تسنّن به آنها احتجاج می کنند.» (شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج9، ص166)
نوشته شده توسط گروه زیارت جامعه در روز جمعه 1391/10/29 ساعت 15:50
من این مطلب را پسندیدم
|