• اُصول الکَرَم
موضوع: زیارت جامعه
کلمات کليدي:
در ادامه به این فراز شریف می رسیم که نکات زیر در آن قابل توجه هستند :
اصول:
1. ائمه علیهم السلام اصول و ریشه های کرم هستند.
2. اصول جمع اصل است که گاهی به معنای ریشه آمده است. مثلاً می گویند اصل این درخت کجاست: یعنی ریشه آن در کجاست؟
3. کلمه اصول در اینجا جمع آمده است درحالیکه از آغاز زیارت کلمات یا مفرد بود و یا مصدر که قابل انطباق بر مفرد و جمع است.
4. جمع آمدن اصول 2 جهت دارد: 1- کلیه ائمه مد نظراند. 2- برای کرم اصل های متعددی است که اهل بیت علیهم السلام جامع همه اصل ها هستند.
5. اصل هر چیزی موجب قوام و ثبات آن چیز است مثل پی در بنا و ریشه در درخت.
6. اصل هر چیزی باید متناسب با همان چیز باشد لذا بر هر اصلی نمی توان هر بنایی نهاد مثلاً بر پایه یک دیوار عادی نمی توان برجی بنا کرد.
7. ائمه علیهم السلام ریشه کرم هستند همان طور که برگ های درخت از ریشه آن انشعاب می گیرند و اصلاً به همین خاطر است که می گویند: اصول و فروع دین. چرا که اصول دین یعنی: مبانی اصلی دین که همه احکام شرعی از حلال و حرام و... از آن اصول انشعاب گرفته اند. از این رو اصل را به عنوان محل اجتماع نیز می توان به کار برد چرا که همه فروع در یک جا جمع می شوند.
8. گاهی کلمه اصل مطلق بیان می شود و از آن محل تجمّع فروع اراده می شود مثلاً می گویند: حمید، مجید و سعید از یک اصل هستند که منظور همان جدّ اعلای آنان و محل اجتماع انساب آنان است.
9. گاهی کلمه اصل به معنای منشأ و محل نشو به کار می رود. مثلاً می گویند: اصل این رودخانه فلان چشمه است.
10. اصل و ریشه عالم حضرت زهرا سلام الله علیها است و در عبارت معروف نبوی : اُمّ ابیها، اُم یعنی اصل و ریشه.
کرم:
1. کرم صفتی از صفات حسنه به شمار می رود و معنای آن نزد همه سخاوت است. پس اصول الکرم یعنی: ائمه علیهم السلام منشأ سخاوت هستند که همه سخاوتهای عالم بر اصل سخاوت ائمه علیهم السلام متفرع و از آنجا اخذ شده است.
2. معنای دقیق تر این که، کرم در لغت به معنای شرف و عظمت است. در قرآن مجید آمده:
" إنّه لَقرآنٌ کریم " 1 : آن قرآن پر ارزشی است.
3. در آیه ای دیگر می خوانیم: " إنّه لَقَولُ رسولٍ کریم" 2 : این قرآن گفتار رسولی بزرگوار است.
4. در آیه دیگر آمده است: " مقامٍ کریمٍ " 3 : جایگاهی بلند مرتبه و مجلّل.
5. برخی گفته اند اکثر استفاده های شرافت در امتیازات مادی است لذا خداوند را نمی توان با آن توصیف نمود، بلکه کرامت در مقابل حقارت می آید همانند استعمالات قرآن 4 پس هر چیزی به هر اندازه از حقارت مبرا باشد. به همان مقدار کرامت داشته و مورد ستایش است.
6. کرامت مطلق حقیقی مخصوص خداوند متعال است.
7. قرآن کرامت را در مورد امور متعددی مورد استفاده قرار داده است: رسول کریم، لَقرآنٌ کریم، زروع ومقام کریم، زوج کریم... .
8. هیچ موجودی غیر از خدا از حقارت مبرّا نیست لذا نه تنها او کریم است " فإنّ ربی غنیٌّ کریم " 5 بلکه اکرم است. " و ربُّک الأکرم " 6.
لذا کرامت صفت هر چیز نیکویی است و اختصاص به سخاوت و عطا ندارد " بعثت لاُتمِّمَ مکارم الأخلاق " 7 و چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارای اخلاق بزرگ هستند " إنّک لعلی خُلُقٍ عظیم " 8 و اهل بیت علیهم السلام با نبی اکرم صلی الله علیه و آله نور واحدند پس خاندان طاها و یاسین اصول مکارم هستند.
9. همان گونه که برائت از حقارت مراتبی دارد کرامت هم مراتبی دارد.
10. علامه طباطبائی کراراً می گفتند: کرامت معادل دقیق فارسی ندارد اما اگر انسان به مقامی برسد که در مقابل خداوند عبد محض شود و حاضر نباشد در مقابل غیر او سر به زمین بساید به مقام کرامت رسیده است.
11. برای نمونه وقتی می گوییم: فلانی از بیت کریمی است یعنی: از بیت شرف عظمت و بزرگواری است. با توجه به این معنا، سخاوت از مظاهر و مصادیق آن معنا است. بنابراین ائمه علیهم السلام مرکز، ریشه و اصل شرف و کرم هستند.
منشأ شرافت:
1. به عبارتی دیگر هر کس شرفی دارد، منشأ آن اهل بیت علیهم السلام هستند. بنابراین هر عظمت و شرفی که نصیب انسان می شود به برکت ارتباط با اهل بیت علیهم السلام است و هرگونه ارتباط و تماس با این خاندان برای انسان شرف می آورد و از این طریق کسب می گردد.
2. بنابراین همه خوبی ها، پاکی ها و جلالت ها از ائمه اطهار علیهم السلام است. امام مرکز، ریشه و اصل شرف است و بازگشت خوبی و پاکی هر شریفی به اهل بیت علیهم السلام است.
اما به راستی آیا ائمه علیهم السلام فقط واسطه این شرافت ها هستند یا افزون بر این، نقش دیگری نیز دارند؟ قطعاً اهل بیت علیهم السلام علاوه بر واسطه این شرافت ها از جانب خداوند متعال، به خودی خود هم نقش ایفا می کنند که البته بحث از آن موجب طولانی شدن کلام است.
....................................................................
1. واقعه 77
2. حاقه 40
3. شعراء 58
4. حج 18، فجر16و15
5. نمل 40
6. علق 3
7. بحار ج67ص372
8. قلم 4 نوشته شده توسط گروه زیارت جامعه در روز پنجشنبه 1390/3/19 ساعت 12:18
من این مطلب را پسندیدم
|