• ... و شیعه همواره باقیست!
موضوع: شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
کلمات کليدي: امام جعفر صادق، بنی امیه و بنی عباس، سیر تاریخی شیعه، مؤسس مذهب جعفری
تا به حال اندیشیده اید که: مگر پیش از امام صادق علیه السّلام وضعیت شیعه چگونه بوده که ترویج گستردۀ اسلام حقیقی خیلی ممکن نبوده است؟
امام جعفر صادق علیه السّلام در مسیر تكاملى حركت شیعه گام دوم را برداشتند. یعنى پس از آن كه مردم بر اثر مجاهدتهاى امامان پیشین به ناصحیح بودن مذهب رسمى و دیگر اندیشههاى برخاسته از آن (و نیز حركتهاى سیاسى مبتنى بر آن در سالهاى گذشته) پى بردند آماده بودند تا طرح جایگزین مكتب اهلبیت را دریافت كنند و امام صادق علیه السّلام همان بزرگوارى است كه با توجه به یك موقعیت استثنایى تاریخى، طرح جایگزین شیعه را به هنگام ارائه كرده و امامان دیگر به شرح و بسط بعضى از ابعاد آن پرداختند.
دوره امامت حضرت كه از سال 114 هجرى آغاز شده تا سال 148 هجرى ادامه یافت.[1] آن دوران یكى از شرایط بحرانى تاریخى در اسلام بود؛ زیرا بنیان حكومتى یكصد ساله فرو ریخته بود و بنیان حكومت پانصد سالهاى پىریزى مىشد که همت اصلى سران حكومت تازه، جز استحکام بخشیدن به قدرت نوپای خود و نیز كوبیدن مخالفان چیز دیگری نبود. امام صادق علیه السّلام با توجه به این فضا، پایههاى فكرى مکتب تشیع را نظام بخشیدند.
سال ها پیش از امامت حضرت صادق علیه السّلام -تقریبا یكصد و سیزده سال- جد ایشان پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله در روزى گرم و سوزان و به هنگام بازگشت از آخرین حجّ خود در غدیر خم جانشینى امیرالمؤمنین علیه السّلام نسبت به خویش را به فرمان خداى ابلاغ کردند[2] و بر اساس منابع شیعه و سنی از مردم در این باره بیعت گرفت.[3] اما از فرمان پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله با رحلت حضرتش، در سقیفه بنىساعده سرپیچی شد و خلافت آن جناب در مسیر دیگری منحرف شد.
به گواهى جنگ هاى سه گانهاى كه امیرالمؤمنین علیه السّلام با ناكثین، قاسطین و مارقین انجام دادند، مىتوان پذیرفت كه جامعۀ اسلامى دچار بحرانى عمیق شده بود؛ بحرانى كه در تبدیل خلافت به ملوكیت خود را نشان داد و خاندان بنىامیه كه بیش از این در میان مسلمانان جایگاهى نداشتند و طلقاى (آزادشدگان) پیامبر صلّی الله علیه و آله در فتح مكه بودند[4]، با فریب و نیرنگ سیاسى به قدرت رسیده و حكومتى 90ساله را بنیان نهادند.
امویان با توجه به سابقۀ ناشایست خود در میان امت اسلامى، جدىترین رقیب خویش را بنىهاشم و علویان مىدانستند و براى تقابل با ایشان به هر حربهاى متوسل مىشدند؛ از جمله به جعل شبه احادیثی دست یازیدند[5] تا حسن سابقه بنىهاشم و علویان را كه به ویژۀ در سایه فداكارىهاى امیرالمؤمنین علیه السّلام به دست آمده بود بیالایند.
جاعلان حدیث نخست به جعل روایاتى در مذمت امیرالمؤمنین علیه السّلام پرداختند؛[6] سپس القاب حضرت که هریک به فضیلتی از آن جناب اشاره داشت را به دشمنان و مخالفین نسبت دادند و در برابر هر فضیلتى كه براى امام وجود داشت فضیلتى مشابه براى رقیبان جعل كردند[7] تا بدین طریق مقام امام را در حد یك صحابی پیامبر پایین آورند.
امویان به این نیز اكتفا نكردند و فرمان سبّ حجت خدا را بر منابر و در خطبهها و پس از هر نماز اعلام كردند[8] كه تا پایان حكومت آنها به جز مقطع كوتاه خلافت عمربن عبدالعزیز (99 تا 101 هجرى) باقى بود.[9]
این دشمنی تا آنجا بود که هرکسی که پیوندی با امیرمؤمنان داشت را مورد سرزنش و مؤاخذه قرار میدادند.
صلح امام حسن علیه السّلام باعث شد تا نیرنگبازیها و عوامفریبیهای معاویه بنیانگذار سلسلۀ منحوس بنی امیه برخلاف انتظارش به رسوایی او بینجامد[10] تا جایی که مانند خلیفۀ دوم مجبور شود با زور و شمشیر و تهدید پسرش یزید را به مسند خلافت بنشاند[11] و البته به او هشدار دهد که اگر فرمانروایی را دوست دارد با شخصیتی چون امام حسین علیه السّلام نباید هرطور که میخواهد رفتار کند.[12]
تا این زمان كه سال 60 هجرى بود به نظر مىرسید اندیشۀ امامت شیعى در محاق قرار گرفته بود. اینك امام حسین علیه السّلام در شرایطى متفاوت قرار داشتند كه از یك سو همراه پیروزىهاى مسلمانان در خارج از شبه جزیرۀ عربستان و آوازۀ داخلى آن بود[13] و از سوى دیگر یزید بن معاویه خلیفه تازه، شخصیت اجتماعى مورد قبولى نداشت و بسیارى از مسلمانان و صحابه و تابعین او را به دیانت نمىپذیرفتند.
امام حسین علیه السّلام در شرایطى كه خلافت در دست امویان به سلطنت تبدیل شده و آنان از هر وسیلهاى از جمله دین براى نشان دادن مشروعیت خود سودى می بردند، با مشروعیت ذاتى خود و به عنوان نواد، پیامبر دین اسلام مىتوانستند رویاروى مشروعیت خودساختۀ امویان ایستاده و با سخن و نهضت خود به اصلاح امت و اهدای دوبارۀ اسلام حقیقی به مردم اقدام کنند.[14]
از بازتاب هایمهم قیام و شهادت امام حسین علیه السّلام هم از بین بردن باقى ماند آبروى اجتماعى و جایگاه دینى امویان در میان مردم بود. امام نشان دادند كه امویان چگونه پسر دختر پیامبر صلّی الله علیه و آله را كه آن همه حدیث از رسول خدا صلّی الله علیه و آله در فضیلت او رسیده بود را بیشرمانه به شهادت میرسانند.
امام نهى بزرگی را گفتند و ماهیت نفاق بنیاد امویان را برملا كردند كه چگونه به تنها چیزى كه نمىاندیشند دین الهى است و حاضرند احكام اسلامى را به خاطر حفظ قدرت زیر پا بگذارند. شرح رفتارى كه سپاهیان اموى با خاندان امام حسین علیه السّلام كردند این مهم را به نمایش گذاشت. بدین ترتیب جامعۀ مسلمین به تدریج متوجه ظلم و ستم بنىامیه مىشد و شورشها دوباره به راه افتادند. شورشهاى توابین در سال 65 هجرى به خونخواهى امام حسین علیه السّلام، مختار ثقفى در 67 هجرى و پیروزى او و قصاص قاتلان امام حسین علیه السّلام و یارانش[15] و نیز شورشهاى دو باند خوارج در نقاط گوناگون ممالک آنها[16] از آن جمله بود.
روى كار آمدن عباسیان ملت مسلمانان را در تحولى تازه قرار داد، بنیان حكومتى 90 ساله را فرو ریخت و حكومتى پانصد ساله را به قدرت رساند. ایشان که با سوء استفاده از نام خاندان پیامبر مردم را فریب داده و خود به مسند حکومت نشسته بودند، طبیعى بود كه همواره منتظر یك حركت نسنجیده در عرصۀ سیاسى از سوى نمایندۀ مهم و بزرگ علویان باشند تا بدان وسیله بتوانند سایر منسوبین به خاندان نبوی و به ویژه صاحبان واقعی و الهی خلافت رسول خدا یعنی اهل بیت علیهم السّلام را هرچه بیشتر کنار بزنند. چنانكه در ماجراى قیام محمد نفس زكیه در سال 145، منصور بهره بردارى بزرگی را از آن به نفع عباسیان انجام داد.[17]
امام صادق علیه السّلام در این شرایط فضا را هرگز آمادۀ یك قیام علنى ندیدند. جامعه ای که از اسلام تنها اسمی را یدک میکشید، بیشتر از هر زمانی محتاج تعالیم اصیل دینی بود.
جد ایشان -امام حسین علیه السّلام- با واقعۀ شهادت جانگدازشان، دلهاى بسیارى از مسلمانان را در گوشه و كنار جهان اسلام متوجه اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله كرده بودند امّا حال عده ای با سوء استفاده از این موقعیت روى كار آمده و سپس آل محمد واقعى را كنار زده بودند و گویی مردم نیز پذیرفته بودند. اگر وضعیت همینگونه پیش میرفت، این همه دگرگونى و تلوّن در جامعه اسلامى آینده چه پیامدهای ناگواری میتوانست داشته باشد؟
در این فضاى تیره كه مذاهب اهل سنت -که قطعاً حکومت جور هم مایل بود تا آنها به جای اهل بیت علیهم السّلام بر مسند فتوا و... بنشینند- در حال شكلگیرى بودند چه چیزى مىتوانست شیعه را پایدار سازد؟
پس در حقیقت گام دوم در تکمیل نظام اسلام راستین را حضرت صادق علیه السّلام برداشتند تا به مردمى كه از پس قیام امام حسین علیه السّلام دلدادۀ این خاندان شده بودند، جرعه ای از دین حقیقی بنوشانند.
ترویج اسلام حقیقی و هدایت مردم در آن زمان از مهمترین دغدغههاى حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام بوده است. اعتقادات صحیح و الهی، اخلاق بایسته و دستورالعملهاى فردى و اجتماعى دین (فقه) مهمترین حوزه هایى بود كه امام صادق علیه السّلام در آنها به طرح و اندیشۀ دینى پرداختند و چون چنین شد، تشیّع داراى شناسنامۀ رسمى گردید و مذهب ما به نام ایشان مزیّن شد.
-----------------------------------------------------------------
[1] بحارالانوار، ج47، ص6.
[2] برخلاف تصور بسیاری از مردم پیامبر نه فقط در غدیر خم، که بارها جانشینی حضرت امیر را در طول عمر خویش حتّی در هنگام دعوت آشکار رسالتشان (یوم الانذار) یعنی همزمان با اعلان بیان فرمودند. ر.ک: إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القديمة)، ص 162؛ علل الشرائع، ج1، ص 170
[3] الغدیر،امینى، ج 1، ص 152 تا 158، چاپ دارالكتب العربى لبنان.
[4] بحار الانوار، ج 21، باب 27: ذكر الحوادث بعد الفتح إلى غزوة حنين
[5] البته باید توجّه کرد که بدعت شوم و ضلالت بار جعل حدیث در زمان سه خلیفۀ اول رایج گشت. آنان خود مدّتی نقل حدیث را به شدت ممنوع کردند تا احادیث واقعی ار اذهان پاک و یا کمرنگ شود و سپس عده ای را مأمور کردند تا احادیث خوشایند و مورد نیاز خودشان را جعل و منتشر سازند که از جملۀ آنها نسبت دادن برخی از القاب امیرمؤمنان به دروغ به خلفا بود.
[6] تاریخ سیاسى اسلام، رسول جعفریان، ص 90 و89.
[7] همان، ص 92 و 91.
[8] بحارالانوار، ج 44، ص 125.
[9] شرح نهج البلاغه، ابن ابىالحدید، ج 4، ص56.
[10] به ماجرای صلح امام در کتب تاریخی رجوع کنید؛ برای نمونه: ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 7
[11] الامامه والسیاسه، ابن قتیبه، ج 1، ص 175؛ ابن اعثم،الفتوح، ج 4، ص 226- 225.
[12] تاریخ سیاسى اسلام، ص127.
[13] تاریخ طبرى، ج 4، حوادث سالهاى 50 تا 60 هجرى.
[14] حماسه حسینى، شهید مطهرى، ج3، ص 380، انتشارات صدرا.
[15] كامل ابن اثیر، ج 2، ص 225؛ تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 305.
[16] تاریخ سیاسى اسلام، ص 260.
[17] تحف العقول، ابن شعبه حرانى،ص 256-260.
در نوشتن این مطلب از http://www.aletaha.ir/occossions/e-sadegh-sh88/index.htm به نقل از ماهنامه كوثر شماره 40 استفاده شده است؛ لذا در صحت ارجاع به منابع اهل تسنن به قول نویسنده اعتماد شده است.
نوشته شده توسط گروه ویژه نامه در روز شنبه 1392/6/2 ساعت 14:31
من این مطلب را پسندیدم
|