متن مقاله :
دستاوردهاي بانوان در عرصه اخبار غدير به دو گروه عمده تقسيم مي شود:
الف. اخبار زنان صحابي
در سال دهم هجري، با اعلام پيامبرصلي الله عليه و آله ، مؤمنان بسياري از شهرهاي مختلف به سوي مدينه روان شده، در حومه شهر مسکن گزيدند و به انتظار موسم حج نشستند; حجي که بعدها به حجةالوداع، حجةالاسلام، حجةالبلاغ، حجةالکمال، حجةالتمام شهرت يافت. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله روز شنبه، پنج يا شش روز قبل از آغاز ذيحجة، از مدينه حرکت کرد. در اين سفر همه زنان و اهل بيت پيامبر با وي همراه بودند.[4] گروهي از اين بانوان حديث غدير را نقل کرده اند; که نام و روايتشان چنين است:
1. حضرت زهرا عليها السلام
حضرت فاطمه زهرا عليها السلام يگانه يادگار رسول اکرمصلي الله عليه و آله است، که همچون ديگر اهل بيت عليهم السلام بارها به يادآوري واقعه غدير پرداخت. نگاهي به سخنان آن بزرگوار جايگاه وي در عرصه اخبار غدير را آشکار مي سازد:
گروهي از انصار، براي توجيه خطاي خويش، به ايشان گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بيعت با ديگران مي شنيديم با غير علي بيعت نمي کرديم. حضرت فرمود:
آيا پدرم در روز غدير براي کسي جاي عذر باقي گذاشت؟ [5] و نيز در جواب محمود بن لبيد که پرسيده بود: آيا از سخنان پيامبر دليلي بر امامت علي داريد؟
فرمود: شگفتا، آيا روز غدير را فراموش کرديد؟!
محمود بن لبيد گفت: آن روز چنان بود ولي از آنچه به شخص شما اشاره شده، بگوييد.
حضرت فرمود: خدا را شاهد مي گيرم، شنيدم [پيامبر] فرمود: علي بهترين کسي است که در ميان شما جانشين خود قرار مي دهم. عليعليه السلام امام و جانشين بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسين و نه تن از فرزندان حسين امامان نيکاند. اگر از آنان اطاعت کنيد، شما را هدايت خواهند کرد و اگر با آنان مخالفت ورزيد، تا قيامت اختلاف در ميان شما حاکم خواهد بود.[6]
روايتي با سند بسيار دقيق و مشهور بيان مي دارد که دختر بزرگوار پيامبر حديث غدير را چنين بيان فرمود:
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : «من کنت وليه فعلي وليه و من کنت امامه فعلي امامه.»[7]
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هر که من سرپرست اويم علي سرپرست اوست و هر که من امام او هستم علي امام اوست.
احتجاجي از فاطمه زهرا به وسيله چند تن از زنان به اين صورت روايت شده است:
قالت: انسيتم قول رسول الله صلي الله عليه و آله يوم غدير خم، من کنت مولاه فعلي مولاه و قوله: انت مني بمنزلة هارون من موسي عليهما السلام.[8]
آيا سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله در روز غدير خم را فراموش کرده ايد، که فرمود: هر که من مولاي او هستم علي مولاي اوست و آيا سخنش را فراموش کرده ايد که فرمود: تو نسبتبه من مانند هارون نسبتبه موسي هستي. حضرت فاطمه زهرا علیها السلام عمر خويش را در راه اثبات ولايت اميرمؤمنان به انصار و مهاجرين صرف نمود و سرانجام نيز در همين راه به شهادت رسيد و سيده شهيدان ولايت نام گرفت.
2. امسلمه
حضور زنان پيامبر، از جمله امسلمه [9] در مراسم غدير، در کتب مختلف مورد تاکيد قرار گرفته است. [10] صاحب روضةالصفا ميگويد:
«چون حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله در غدير خم حديث «من کنت مولاه فعلي مولاه» در شان اميرمؤمنان فرمود پس از منبر فرود آمد و در خيمه خاص خود نشست و فرمود که اميرمؤمنان در خيمه ديگر بنشيند بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خيمه علي رفتند و زبان به تهنيت علي عليه السلام گشادند. چون مردم از اين امر فارغ شدند امهات مؤمنين به فرموده آن حضرت نزد علي رفتند و او را تهنيت دادند».[11]
ام سلمه يکي از دو زن پيامبرصلي الله عليه و آله است که حديث غدير را روايت کرده است. او ماجراي غدير را چنين باز مي گويد:
اخذ رسول الله صلي الله عليه و آله بيد علي بغدير خم فرفعها حتي راينا بياض ابطيه فقال «من کنت مولاه فعلي مولاه» ثم قال «ايها الناس اني مخلف فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض».[12]
در غدير خم رسول خداصلي الله عليه و آله دست عليعليه السلام را بالا برد، تا آنجا که سفيدي زير بغلش را ديديم، آنگاه فرمود: هر که من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست. بعد فرمود: اي مردم، من دو چيز گرانبها در ميان شما بر جاي ميگذارم کتاب خدا و عترتم. اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا وقتي در حوض به من برگردند.
ام سلمه از معدود کساني است که بعد از وفات نبي اکرمصلي الله عليه و آله در خط ولايت اميرمؤمنان باقي ماند. او به فرزنش چنين وصيت کرد. «يا بني الزمه فلا و الله ما رايت بعد نبيک صلي الله عليه و آله اماما غيره»; پسرکم، همراهش [علي] باش. به خدا قسم، بعد از پيامبرت امامي غير او نديدم. [13] ام سلمه روايات ديگري نيز، در باره اميرمؤمنان، از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل کرده است.[14]
3. اسماء بنت عميس
او به دليل تقرب به اهل بيت روايات فراواني نقل کرده است; تنها حدود شصت روايت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله دارد که بسياري از آنها در منزلت اميرمؤمنان است. [15] اسماء از سابقين در اسلام است و از جمله افرادي است که قبل از آنکه مردم در خانه ارقم ايمان بياورند به همراه همسرش جعفر به خدمت پيامبر آمد و اسلام اختيار نمود و به همراه جعفر به حبشه مهاجرت کرد. بعد از شهادت جعفر طيار به عقد ابوبکر در آمد و از وي صاحب (محمد) شد در آن زمان که همسر خليفه دوم بود توطئه قتل وصي پيامبر صلي الله عليه و آله را با هوشياري و ايثار تمام خنثي نمود. وي همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهرا علیها السلام بود او بعد از شهادت حضرت فاطمه علیها السلام از جمله زنان علي عليه السلام شد. فرزندش محمد را چنان تربيت کرد که از مريدان و مخلصان اميرمؤمنان شد. زماني که در حجةالوداع شرکت جست همسر ابوبکر بود. و محمد بنابيبکر نيز در مسير حجةالوداع متولد شد. ابن عقده در کتاب ولايتحديث غدير را از او روايت کرده است. [16] اسماء همچنين از راويان حديث ردالشمس [17] به شمار مي رود.
4. ام هاني بنت ابيطالب (سلام الله عليهما)
او فاخته نام دارد [18] و خواهر اميرمؤمنان عليه السلام است. ام هاني از راويان [19] و اصحاب [20] پيامبر اکرم بود پيامبر ضمن حديثي او را «يکي از بهترين مردم» خواند. [21] اين بانوي گرانقدر احاديثي چون ثقلين [22] و غدير را از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله روايت کرده است. او در باره واقعه غدير مي گويد:
رسول خدا صلي الله عليه و آله از حج بازگشت، تا در غدير خم فرود آمد، سپس برخاست و در گرماي سوزان چنين گفت: [اي مردم هر که من مولاي او هستم، پس علي مولاي اوست. خدايا، هر که او را دوست دارد، دوست بدار و هر که با او دشمني کند، دشمن بدار; هر که او را زبون سازد، زبون گردان و هر که او را ياري کند، ياري کن].[23]
5. عايشه دختر ابي بکر
او در شمار زنان پيامبر اکرم [24] و حاضران در حجةالوداع جاي داشت. در کتب مختلف اهل سنت روايت غدير از وي نقل شده است. ابن عقده در «حديث ولايت» روايت او را نيز ذکر مي کند.[25]
بررسي موضع گيري هاي وي و تطبيق آن با عملکرد ام سلمه همسر ديگر پيامبر گرامي که در تاريخ از خود بر جاي نهاده و تحقيق در انگيزه ها، تعيين جهت گيريها و موقعيت هاي آن دو مي تواند براي بانواني که امروز در مقابل امواج سهمگين و بنيانکن سياست بازي تبليغات رنگارنگ و هدفدار و شعارهاي برخاسته از مطامع نفساني و دنيوي دنياداران قرار دارند نمونه هايي تجربه شده و تاريخي و الگويي عملي و آکنده از راهکارهاي مذهبي و سياسي باشد.
6. فاطمه دختر حمزة بنعبدالمطلب
او از صحابه مشهور پيامبر صلي الله عليه و آله است و ابن عقده و منصور رازي حديث غدير را از وي نقل کرده اند.[26]
7. همسر زيد بنارقم
از جمله کساني که حديث غدير را روايت کرده اند زيد بنارقم و نيز همسر وي مي باشد علامه طباطبايي ضمن نام بردن از گروه کثيري که روايت (من کنت مولاه فعلي مولاه) را نقل کرده اند به ايشان نيز اشاره مي کند.[27]
ب. روايات زنان تابعي و ..
در ميان روايات غدير روايتي با ده سند به چشم مي خورد که همه راويانش زن هستند. نام اين بانوان چنين است:
1. الشيخة ام محمد زينب ابنة احمد بن عبدالرحيم المقدسيه.
2. فاطمه دختر امام موسي بن جعف رعليه السلام
3. زينب دختر امام موسي بن جعفر عليه السلام
4. ام کلثوم دختر امام موسي بن جعفر عليه السلام
5. فاطمه دختر جعفر بن محمد الصادق عليه السلام
6. فاطمه دختر محمد بن علي عليه السلام
7. فاطمه دختر علي بنالحسينعليه السلام
8. فاطمه دختر حسين بن علي عليه السلام
9. سکينه دختر حسين بن علي عليه السلام
10. ام کلثوم دختر فاطمه زهرا سلام الله عليها
اين گروه از فاطمه زهرا سلام الله عليها نقل کرده اند که حضرت فرمود:
«انسيتم قول رسول الله صلي الله عليه و آله يوم غدير خم، من کنت مولاه فعلي مولاه و قوله انت مني بمنزلة هارون من موسي عليهما السلام.»[28]
آيا سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله در روز غدير را فراموش کرديد، که فرمود: هر که من مولاي او هستم علي مولاي اوست. و [آيا] گفتارش را [فراموش کرديد که فرمود]: [اي علي،] جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسي است.
11. عايشه بنت سعد
عايشه بيشتر روايت هايش را از پدرش سعد[29] بنابي وقاص نقل مي کند و نزد ابن حجر از راويان موثق به شمار مي رود.[30] او روايت غدير را، از زبان پدرش چنين بازگو مي کند:
«کنا مع رسول الله صلي الله عليه و آله بطريق مکة و هو متوجه اليها (کذا في النسخ و الصحيح و هو: متوجه الي المدينه) فلما بلغ غدير خم وقف للناس ثم رد من تبعه و لحقه من تخلف فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس من وليکم؟ قالوا: الله و رسوله. ثلاثا ثم اخذ بيد علي فاقامه ثم قال «من کان الله و رسوله وليه فهذا وليه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه».[31]
با رسول خدا در راه مکه بوديم و او به سوي مکه توجه داشت. (در نسخه هاي صحيح مي خوانيم که به مدينه توجه داشت.) وقتي به غدير خم رسيد، ايستاد; آنان که جلو بودند بازگشتند و آنان که عقب مانده بودند، رسيدند. مردم پيرامونش گردآمدند و حضرت فرمود: اي مردم، سرپرست شما کيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست علي را بلند کرد و فرمود: هر که خدا و رسول او سرپرستش هستند، اين سرپرست اوست. خدايا، هر که او را دوست دارد، دوست بدار و آن که با او دشمني مي ورزد، دشمن بدار.
عايشه بنت سعد حديث ديگري نيز از پدرش روايت کرده، که ولايت علي عليه السلام را آشکار مي سازد:
«سمعت ابي يقول: سمعت رسول اللهصلي الله عليه و آله يوم الجحفه فاخذ بيد علي فخطب فحمد الله و اثني عليه ثم قال: ايها الناس اني وليکم قالوا صدقتيا رسول الله ثم اخذ بيد علي فرفعها فقال: هذا وليي و يؤدي عني ديني و انا موالي من والاه و معادي من عاداه.»[32]
شنيدم پدرم گفت که، رسول خدا صلي الله عليه و آله در روز جحفه دست علي عليه السلام را گرفت، سپس خطبه خواند، خداي را سپاس گفت، ستايش کرد و فرمود: اي مردم، من ولي شما هستم. گفتند: راست گفتي، اي رسول خدا صلي الله عليه و آله . سپس دست علي را گرفت و بالا برد و فرمود: اين جانشين من است و دين مرا ادا مي کند. من دوستدار کسي هستم که او را دوست بدارد و دشمن کسي هستم که با او دشمني ورزد.
12. دارميه حجونيه کنانيه
او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان بوده به نحوي که آوازه اش تا بدان حد پيچيده بود که معاويه موقع ورود به مکه از وي سراغ گرفت اين موضوع خود به خوبي ميتواند نمايانگر فعاليت هاي مؤثر و ارزنده اين بانوي شيعه و محب اهل بيت باشد (ما تنها به آن بخش از سخنان وي که مربوط به غدير مي شود مي پردازيم)[33] آنچه از گفتگوي او و معاويه بر جاي مانده است را زمخشري در کتاب «ربيع الابرار» چنين باز مي گويد:
سالي معاويه به حج رفت و از زني که به نام دارميه حجونيه، که سياه چهره و تنومند بود، سراغ گرفت وقتي او را نزد معاويه آوردند، پرسيد: اي دختر حام، چگونه اي؟ گفت: خوبم، حام نيستم، از قبيله بني کنانم.
گفت: راست گفتي، آيا مي داني چرا تو را فرا خواندم؟
- سبحان الله! من غيب نمي دانم.
- خواستم بپرسم چرا علي را دوست داري و با من دشمني مي ورزي؟
- آيا از پاسخ معافم مي داري؟
- نه.
- حال که نمي پذيري ميگويم; من علي را به خاطر عدالتش و تقسيم يکسانش دوست داشتم و با تو دشمني مي ورزم چون با آن که براي حکومت از تو سزاوارتر بود، جنگيدي و در پي چيزي برآمدي که براي تو نيست. با علي دوستي ورزيدم به خاطر ولايتي که رسول خدا صلي الله عليه و آله ، در روز غدير خم در مقابل چشم تو، براي او اقرار گرفت، به خاطر آنکه به بيچارگان محبت مي ورزيد و دينداران را بزرگ مي داشت و ... .[34]
13. حسنيه
او در خانه امام صادق عليه السلام پرورش يافته بود و از شاگردان مکتب وي شمرده ميشد. [35] حسنيه، با استعداد سرشارش، در مناظرات مختلف، که توسط هارون الرشيد ترتيب داده مي شد، شرکت جسته و از مقام ولايت دفاع مي کرد. در يکي از اين مناظره ها از فردي، که ابراهيم خوانده مي شد، پرسيد:
آيا در هيچ جاي تفاسير شما آمده است که در حجةالوداع رسول خدا صلي الله عليه و آله به امر پروردگار، در غدير خم، فرود آمده، اين آيه را: (يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک). با بيم ناکي براي مردم تلاوت کرد و سپس آيه والله يعصمک من الناس نازل شد و [آيا در تفاسير شما آمده است که پس از نزول «والله يعصمک من الناس» پيامبر خدا دست علي بن ابي طالب را گرفت; بر منبري، که از جهاز شتر ساخته بودند، برآمد و گفت: من کنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و العن من ظلمه. آنگاه، اين آيه نازل شد: «اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا. »
ابراهيم سر به زير افکند، حسنيه علماء را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران، که خود را در مقابل هارون الرشيد مي ديدند، لب به تاييد گشودند. ابو يوسف گفت: بيشتر صحابه و مفسران تصريح کرده اند که اين آيه در باره علي بن ابي طالب نازل شده است و حديث من کنت مولاه فعلي مولاه نيز مشهود است.
حسنيه پرسيد در باره «انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزکوة و هم راکعون» چه مي گوييد؟ ابو يوسف گفت: به اجماع امت در باره علي بن ابي طالب است.
آنگاه حسنيه با شگفتي پرسيد: ... احکام و نصوص الهي را وا مينهيد و بيعت روز غدير را ناديده مي گيريد؟![36]
14. عميرة بنت سعد بن مالک
او نيز از تابعين شمرده مي شود. عميره، اهل مدينه و خواهر سهل ام رفاعه ابن مبشر بود. او از راويان حديث غدير است و در سلسله سند حديث «مناشده» اميرمؤمنان عليه السلام قرار دارد.
15. ام المجتبي علويه
او حديث غدير را از عدي بن ثابت نقل کرده است و ابن عساکر در تاريخ خود از حديث وي ياد مي کند.[37]
16. فاطمه بنت علي بن ابي طالب عليه السلام
او دختر علي بن ابي طالب عليه السلام است و مادرش ام ولد مي باشد. برقي در رجال خود وي را از راويان امام حسن عليه السلام مي داند[38] و در تهذيب الاحکام از راويان اميرمؤمنان عليه السلام ، ابي حنيفه، اسماء بنت عميس [39] شمرده شده است. حديث منزلت [40] و ردالشمس [41] از جمله روايات اوست. وي حديث غدير را از ام سلمه نقل نموده است.[42]
«اشهد الله تعالي لقد سمعته يقول: علي خير من اخلفه فيکم و هو الامام و الخليفة بعدي و سبطاي و تسعة من صلب ائمة ابرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين و لئن خالفتموهم ليکون الاختلاف فيکم الي يوم القيمة».
|