متن مقاله :
.
عايشه دختر ابي بکر بن ابي قحافه، يکي از زنان پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم است بر اساس تواريخ معتبر،عايشه ميانه خوبي با علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام و فرزندان ارجمند آنان نداشت.و اين بغض و خصومت او در جنگ جمل کاملا ظاهر شد.يعني همان زمان که او به خود اجازه ميدهد،همه سفارشهايي را که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در مورد لزوم پيروي و اطاعت از علي عليه السلام بيان فرموده است،ناديده بگيرد،و آشکارا در مقابل آن حضرت اقدام به مبارزه کند.
اما مطلب مهم اين است که حقيقتا فضيلت و کمال بي منتهاي علي عليه السلام و خاندان پاک آن حضرت به اندازهاي درخشندگي و نور افشاني دارد،که بسان خورشيد تابان،هيچ کس و هيچ چيز قادر به جلوگيري از پرتو افکني آن نيست.به طوري که عايشه نيز با چنين طرز تفکري هرگز نتوانست فضائل و کمالات آنها را کتمان کند.اکنون بهمواردي از سخنان و مرويات او توجه ميکنيم:
الف:عن هشام بن عروة،عن ابيه،عن عائشة قالت:قال رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم:ذکر علي عبادة. [1] .
هشام بن عروه از پدرش،از عايشه روايت ميکند که گفت:رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:ياد کردن علي عبادت است.
ب:عن عائشة،ان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم خرج و عليه مرط مرجل من شعر أسود،فجاء الحسن فأدخله،ثم جاء الحسين فأدخله،ثم فاطمة،ثم علي،ثم قال:«انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس أهل البيت». [2] .
از عايشه روايت شد که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بيرون آمد در حالي که عباي منقوش را که از موي سياه بود،بر تن خود داشت.پس حسن عليه السلام آمد و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم او را داخل آنکساء کرد.سپس حسين عليه السلام آمد و آن حضرت حسين عليه السلام را نيز داخل کساء نمود،آنگاه فاطمه عليها السلام و بعد علي عليه السلام آمدند و داخل کساء شدند.سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم (اين جملات قرآن کريم را بيان) فرمود:انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت.
ج:عن عائشة...قالت:رحم الله عليا لقد کان علي الحق... [3] ،«عايشه گفت:خدا علي را رحمت کند که حقيقتا بر حق بود...»
د:عن جميع بن عمير قال دخلت علي عائشة،فقلت لها:من کان احب الناس الي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم،قالت:أما من الرجال فعلي،و أما من النساء ففاطمة. [4] .
جميع بن عمير گويد که بر عايشه وارد شدم،پس به او گفتم:محبوبترين مردم نزد پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم چه کسي است؟گفت:اما از مردان پس علي و اما از زنان پس فاطمه. (نزد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم محبوبترند).ه:عن شريح بن هاني،عن ابيه،عن عائشة،قالت:ما خلق الله خلقا کان احب الي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم من علي. [5] .
شريح بن هاني از پدرش روايت ميکند که عايشه گفت:خلق نکرد خداوند آفريدهاي را که نزد رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم محبوبتر از علي عليه السلام باشد.
و:عن عطاء قال:سألت عائشة عن علي عليه السلام،فقالت:ذاک خير البشر لا يشک فيه الا کافر. [6] .
عطا گفت از عايشه در مورد علي عليه السلام سؤال کردم،عايشه گفت:او بهترين انسان است،و در اين مطلب شک و ترديد نميکند مگر کافر.
ز:...حدثنا جعفر بن برقان قال:بلغني ان عائشة کانت تقول:زينوا مجالسکم بذکر علي عليه السلام.
جعفر بن برقان روايت کرد که با خبر شدم که عايشه ميگفت:مجالس و محافل خود را با ياد علي عليه السلام زيبايي ببخشيد.
ح:عائشة رفعته:ان الله قد عهد إلي من خرج علي علي فهوکافر في النار،قيل:لم خرجت عليه؟!قالت:أنا نسيت هذا الحديث يوم الجمل حتي ذکرته بالبصرة و أنا استغفر الله. [7] .
عايشه به حديث مرفوع (از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم) روايت کرد که:همانا خداوند مقرر نمود که هر کس بر علي،خروج کند،کافر و در آتش دوزخ است. (وقتي عايشه اين حديث را بيان کرد به او) گفته شد:چرا تو بر علي خروج کردي؟عايشه گفت:من اين حديث را در جمل فراموش کرده بودم تا آنکه در بصره به يادم آمد و توبه کردم.
ط:عن عطاء بن ابي رباح،عن عائشة،قالت:علي بن ابي طالب اعلمکم بالسنة. [8] .
عطا پسر ابي رباح،از عايشه روايت کرد که گفت:عالمترين شما به سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم،علي بن ابي طالب است.
ي:عن عطاء عن عائشة قالت:علي اعلم اصحاب محمدصلي الله عليه (و آله) و سلم. [9] .
از عطا روايت شد که عايشه گفت:داناترين اصحاب محمد صلي الله عليه و آله و سلم،علي عليه السلام است.
ک:عن عائشة،قالت:قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم،و هو في بيتها لما حضره الموت:ادعوا لي حبيبي[قالت]فدعوت له ابو بکر فنظر اليه ثم وضع رأسه ثم قال:ادعوا لي حبيبي.فدعوا له عمر،فلما نظر اليه وضع رأسه،ثم قال:ادعوا لي حبيبي،فقلت:ويلکم ادعوا له علي بن ابي طالب،فوالله ما يريد غيره[فدعوا عليا فأتاه]فلما أتاه أفرد الثوب الذي کان عليه ثم أدخله فيه فلم يزل يحتضنه حتي قبض و يده عليه. [10] .
از عايشه روايت است که گفت،رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به هنگام رحلت و احتضار در خانه او بود و فرمود:حبيب مرا نزدمن فرا خوانيد پس ابو بکر را فرا خوانديم،حضرت نگاهي به او کرد و سپس سر خود را برگرداند و فرمود:حبيب مرا نزد من فراخوانيد،پس عمر را فراخوانديم،وقتي حضرت به او نگاه کرد سر خود را برگرداند و فرمود:حبيب مرا نزد من فراخوانيد،پس من گفتم:واي بر شما،علي بن ابي طالب را براي او فراخوانيد،به خدا سوگند غير از علي را اراده نفرموده است،پس علي را فراخواندند وقتي آن حضرت آمد،رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پارچهاي را که روي خود داشت،کنار زد،پس علي عليه السلام را داخل آن پارچه نمود،و او را از خود جدا نکرد تا رحلت نمود،در حالي که دست پيامبر بر بدن علي عليه السلام بود.
ل:عن عائشة قالت:رأيت النبي صلي الله عليه و آله و سلم التزم عليا و قبله و[هو]يقول:بابي الوحيد الشهيد،بأبي الوحيد الشهيد. [11] .
عايشه گويد که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم را ديدم ملتزم و همراه علي بود و او را بوسيد و ميفرمود:پدرم فداي شهيد تنها،پدرم فداي شهيد تنها. |