متن مقاله :
شواهد موجود در کتب تاريخي گوياي اين حقيقت است که پيامبر اکرمصلي الله عليه و آله از آغاز رسالتبا رويکرد عمده زنان به آيين توحيدي روبرو شد. اولين پذيرنده اسلام (خديجه)، [1] اولين شهيده (سميه) [2] و بانواني که از سابقين و مهاجران شمرده ميشدند [3] نمونه روشني از مشارکت زنان در عرصههاي اجتماعي را به نمايش ميگذارند.
حضور زنان در حجة الوداع بارزترين و ماندگارترين نوع شرکت در صحنههاي اجتماعي است. اخبار فراواني که به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده، گوياي تلاش گسترده زنان در پاسداري از اين ميراث مقدس است. دستاوردهاي بانوان در عرصه اخبار غدير به دو گروه عمده تقسيم ميشود:
الف. اخبار زنان صحابي
در سال دهم هجري، با اعلام پيامبرصلي الله عليه و آله ، مؤمنان بسياري از شهرهاي مختلف به سوي مدينه روان شده، در حومه شهر مسکن گزيدند و به انتظار موسم حج نشستند; حجي که بعدها به حجةالوداع، حجةالاسلام، حجةالبلاغ، حجةالکمال، حجةالتمام شهرت يافت. پيامبر اکرمصلي الله عليه و آله روز شنبه، پنجيا شش روز قبل از آغاز ذيحجة، از مدينه حرکت کرد. در اين سفر همه زنان و اهل بيت پيامبر با وي همراه بودند.[4] گروهي از اين بانوان حديث غدير را نقل کردهاند; که نام و روايتشان چنيناست:
1. حضرت زهرا عليها السلام
حضرت فاطمه زهرا عليها السلام يگانه يادگار رسول اکرمصلي الله عليه و آله است، که همچون ديگر اهل بيت عليهم السلام بارها به يادآوري واقعه غدير پرداخت. نگاهي به سخنان آن بزرگوار جايگاه وي در عرصه اخبار غدير را آشکار ميسازد:
گروهي از انصار، براي توجيه خطاي خويش، به ايشان گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بيعت با ديگران ميشنيديم با غير علي بيعت نميکرديم. حضرت فرمود:
آيا پدرم در روز غدير براي کسي جاي عذر باقي گذاشت؟ [5] و نيز در جواب محمود بنلبيد که پرسيده بود: آيا از سخنان پيامبر دليلي بر امامت علي داريد؟
فرمود: شگفتا، آيا روز غدير را فراموش کرديد؟!
محمود بنلبيد گفت: آن روز چنان بود ولي از آنچه به شخص شما اشاره شده، بگوييد.
حضرت فرمود: خدا را شاهد ميگيرم، شنيدم [پيامبر] فرمود: علي بهترين کسي است که در ميان شما جانشين خود قرار ميدهم. عليعليه السلام امام و جانشين بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسين و نه تن از فرزندان حسين امامان نيکاند. اگر از آنان اطاعت کنيد، شما را هدايتخواهند کرد و اگر با آنان مخالفت ورزيد، تا قيامت اختلاف در ميان شما حاکم خواهد بود.[6]
روايتي با سند بسيار دقيق و مشهور بيان ميدارد که دختر بزرگوار پيامبر حديث غدير را چنين بيان فرمود:
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : «من کنت وليه فعلي وليه و من کنت امامه فعلي امامه.»[7]
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هر که من سرپرست اويم علي سرپرست اوست و هر که من امام او هستم علي امام اوست.
احتجاجي از فاطمه زهرا به وسيله چند تن از زنان به اين صورت روايتشده است:
قالت: انسيتم قول رسول الله صلي الله عليه و آله يوم غدير خم، من کنت مولاه فعلي مولاه و قوله: انت مني بمنزلة هارون من موسي عليهما السلام.[8]
آيا سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله در روز غدير خم را فراموش کردهايد، که فرمود: هر که من مولاي او هستم علي مولاي اوست و آيا سخنش را فراموش کردهايد که فرمود: تو نسبتبه من مانند هارون نسبتبه موسي هستي. حضرت فاطمه زهرا علیها السلام عمر خويش را در راه اثبات ولايت اميرمؤمنان به انصار و مهاجرين صرف نمود و سرانجام نيز در همين راه به شهادت رسيد و سيده شهيدان ولايت نام گرفت.
2. امسلمه
حضور زنان پيامبر، از جمله امسلمه [9] در مراسم غدير، در کتب مختلف مورد تاکيد قرار گرفته است. [10] صاحب روضةالصفا ميگويد:
«چون حضرت رسول خداصلي الله عليه و آله در غدير خم حديث «من کنت مولاه فعلي مولاه» در شان اميرمؤمنان فرمود پس از منبر فرود آمد و در خيمه خاص خود نشست و فرمود که اميرمؤمنان در خيمه ديگر بنشيند بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خيمه علي رفتند و زبان به تهنيت علي عليه السلام گشادند. چون مردم از اين امر فارغ شدند امهات مؤمنين به فرموده آن حضرت نزد علي رفتند و او را تهنيت دادند».[11]
امسلمه يکي از دو زن پيامبرصلي الله عليه و آله است که حديث غدير را روايت کرده است. او ماجراي غدير را چنين باز ميگويد:
اخذ رسول الله صلي الله عليه و آله بيد علي بغدير خم فرفعها حتي راينا بياض ابطيه فقال «من کنت مولاه فعلي مولاه» ثم قال «ايها الناس اني مخلف فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض».[12]
در غدير خم رسول خداصلي الله عليه و آله دست عليعليه السلام را بالا برد، تا آنجا که سفيدي زير بغلش را ديديم، آنگاه فرمود: هر که من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست. بعد فرمود: اي مردم، من دو چيز گرانبها در ميان شما بر جاي ميگذارم کتاب خدا و عترتم. اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا وقتي در حوض به من برگردند.
امسلمه از معدود کساني است که بعد از وفات نبي اکرمصلي الله عليه و آله در خط ولايت اميرمؤمنان باقي ماند. او به فرزنش چنين وصيت کرد. «يا بني الزمه فلا و الله ما رايت بعد نبيک صلي الله عليه و آله اماما غيره»; پسرکم، همراهش [علي] باش. به خدا قسم، بعد از پيامبرت امامي غير او نديدم. [13] امسلمه روايات ديگري نيز، در باره اميرمؤمنان، از پيامبر اکرمصلي الله عليه و آله نقل کرده است.[14]
3. اسماء بنت عميس
او به دليل تقرب به اهل بيت روايات فراواني نقل کرده است; تنها حدود شصت روايت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله دارد که بسياري از آنها در منزلت اميرمؤمنان است. [15] اسماء از سابقين در اسلام است و از جمله افرادي است که قبل از آنکه مردم در خانه ارقم ايمان بياورند به همراه همسرش جعفر به خدمت پيامبر آمد و اسلام اختيار نمود و به همراه جعفر به حبشه مهاجرت کرد. بعد از شهادت جعفر طيار به عقد ابوبکر در آمد و از وي صاحب (محمد) شد در آن زمان که همسر خليفه دوم بود توطئه قتل وصي پيامبر صلي الله عليه و آله را با هوشياري و ايثار تمام خنثي نمود. وي همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهرا علیها السلام بود او بعد از شهادت حضرت فاطمه علیها السلام از جمله زنان عليعليه السلام شد. فرزندش محمد را چنان تربيت کرد که از مريدان و مخلصان اميرمؤمنان شد. زماني که در حجةالوداع شرکت جست همسر ابوبکر بود. و محمد بنابيبکر نيز در مسير حجةالوداع متولد شد. ابنعقده در کتاب ولايتحديث غدير را از او روايت کرده است. [16] اسماء همچنين از راويان حديث ردالشمس [17] به شمار ميرود.
4. امهاني بنت ابيطالب (سلامالله عليهما)
او فاخته نام دارد [18] و خواهر اميرمؤمنان عليه السلام است. امهاني از راويان [19] و اصحاب [20] پيامبر اکرم بود پيامبر ضمن حديثي او را «يکي از بهترين مردم» خواند. [21] اين بانوي گرانقدر احاديثي چون ثقلين [22] و غدير را از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله روايت کرده است. او در باره واقعه غدير ميگويد:
رسول خدا صلي الله عليه و آله از حجبازگشت، تا در غدير خم فرود آمد، سپس برخاست و در گرماي سوزان چنين گفت: [اي مردم هر که من مولاي او هستم، پس علي مولاي اوست. خدايا، هر که او را دوست دارد، دوستبدار و هر که با او دشمني کند، دشمن بدار; هر که او را زبون سازد، زبون گردان و هر که او را ياري کند، ياري کن].[23]
5. عايشه دختر ابيبکر
او در شمار زنان پيامبر اکرم [24] و حاضران در حجةالوداع جاي داشت. در کتب مختلف اهل سنت روايت غدير از وي نقل شده است. ابنعقده در «حديث ولايت» روايت او را نيز ذکر ميکند.[25]
بررسي موضعگيريهاي وي و تطبيق آن با عملکرد امسلمه همسر ديگر پيامبر گرامي که در تاريخ از خود بر جاي نهاده و تحقيق در انگيزهها، تعيين جهتگيريها و موقعيتهاي آن دو ميتواند براي بانواني که امروز در مقابل امواج سهمگين و بنيانکن سياستبازي تبليغات رنگارنگ و هدفدار و شعارهاي برخاسته از مطامع نفساني و دنيوي دنياداران قرار دارند نمونههايي تجربه شده و تاريخي و الگويي عملي و آکنده از راهکارهاي مذهبي و سياسي باشد.
6. فاطمه دختر حمزة بنعبدالمطلب
او از صحابه مشهور پيامبر صلي الله عليه و آله است و ابنعقده و منصور رازي حديث غدير را از وي نقل کردهاند.[26]
7. همسر زيد بنارقم
از جمله کساني که حديث غدير را روايت کردهاند زيد بنارقم و نيز همسر وي ميباشد علامه طباطبايي ضمن نام بردن از گروه کثيري که روايت (من کنت مولاه فعلي مولاه) را نقل کردهاند به ايشان نيز اشاره ميکند.[27]
ب. روايات زنان تابعي و ..
در ميان روايات غدير روايتي با ده سند به چشم ميخورد که همه راويانش زن هستند. نام اين بانوان چنين است:
1. الشيخة ام محمد زينب ابنة احمد بنعبدالرحيم المقدسيه.
2. فاطمه دختر امام موسي بنجعفرعليه السلام
3. زينب دختر امام موسي بنجعفرعليه السلام
4. امکلثوم دختر امام موسي بنجعفرعليه السلام
5. فاطمه دختر جعفر بنمحمد الصادقعليه السلام
6. فاطمه دختر محمد بنعليعليه السلام
7. فاطمه دختر علي بنالحسينعليه السلام
8. فاطمه دختر حسين بنعليعليه السلام
9. سکينه دختر حسين بنعليعليه السلام
10. امکلثوم دختر فاطمه زهرا سلاماللهعليها
اين گروه از فاطمهزهرا سلاماللهعليها نقل کردهاند که حضرت فرمود:
«انسيتم قول رسول الله صلي الله عليه و آله يوم غدير خم، من کنت مولاه فعلي مولاه و قوله انت مني بمنزلة هارون من موسي عليهما السلام.»[28]
آيا سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله در روز غدير را فراموش کرديد، که فرمود: هر که من مولاي او هستم علي مولاي اوست. و [آيا] گفتارش را [فراموش کرديد که فرمود]: [اي علي،] جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسي است.
11. عايشه بنتسعد
عايشه بيشتر روايتهايش را از پدرش سعد[29] بنابي وقاص نقل ميکند و نزد ابنحجر از راويان موثق به شمار ميرود.[30] او روايت غدير را، از زبان پدرش چنين بازگو ميکند:
«کنا مع رسول اللهصلي الله عليه و آله بطريق مکة و هو متوجه اليها (کذا في النسخ و الصحيح و هو: متوجه الي المدينه) فلما بلغ غدير خم وقف للناس ثم رد من تبعه و لحقه من تخلف فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس من وليکم؟ قالوا: الله و رسوله. ثلاثا ثم اخذ بيد علي فاقامه ثم قال «من کان الله و رسوله وليه فهذا وليه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه».[31]
با رسول خدا در راه مکه بوديم و او به سوي مکه توجه داشت. (در نسخههاي صحيح ميخوانيم که به مدينه توجه داشت.) وقتي به غدير خم رسيد، ايستاد; آنان که جلو بودند بازگشتند و آنان که عقب مانده بودند، رسيدند. مردم پيرامونش گردآمدند و حضرت فرمود: اي مردم، سرپرستشما کيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست علي را بلند کرد و فرمود: هر که خدا و رسول او سرپرستش هستند، اين سرپرست اوست. خدايا، هر که او را دوست دارد، دوستبدار و آن که با او دشمني ميورزد، دشمن بدار.
عايشه بنتسعد حديث ديگري نيز از پدرش روايت کرده، که ولايت عليعليه السلام را آشکار ميسازد:
«سمعت ابي يقول: سمعت رسول اللهصلي الله عليه و آله يوم الجحفه فاخذ بيد علي فخطب فحمد الله و اثني عليه ثم قال: ايها الناس اني وليکم قالوا صدقتيا رسول الله ثم اخذ بيد علي فرفعها فقال: هذا وليي و يؤدي عني ديني و انا موالي من والاه و معادي من عاداه.»[32]
شنيدم پدرم گفت که، رسول خداصلي الله عليه و آله در روز جحفه دست عليعليه السلام را گرفت، سپس خطبه خواند، خداي را سپاس گفت، ستايش کرد و فرمود: اي مردم، من ولي شما هستم. گفتند: راست گفتي، اي رسول خداصلي الله عليه و آله . سپس دست علي را گرفت و بالا برد و فرمود: اين جانشين من است و دين مرا ادا ميکند. من دوستدار کسي هستم که او را دوستبدارد و دشمن کسي هستم که با او دشمني ورزد.
12. دارميه حجونيه کنانيه
او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان بوده به نحوي که آوازهاش تا بدان حد پيچيده بود که معاويه موقع ورود به مکه از وي سراغ گرفت اين موضوع خود به خوبي ميتواند نمايانگر فعاليتهاي مؤثر و ارزنده اين بانوي شيعه و محب اهل بيتباشد (ما تنها به آن بخش از سخنان وي که مربوط به غدير ميشود ميپردازيم)[33] آنچه از گفتگوي او و معاويه بر جاي مانده است را زمخشري در کتاب «ربيع الابرار» چنين باز ميگويد:
سالي معاويه به حج رفت و از زني که به نام دارميه حجونيه، که سياه چهره و تنومند بود، سراغ گرفت وقتي او را نزد معاويه آوردند، پرسيد: اي دختر حام، چگونهاي؟ $گفت: خوبم، حام نيستم، از قبيله بنيکنانم.
گفت: راست گفتي، آيا ميداني چرا تو را فرا خواندم؟
- سبحان الله! من غيب نميدانم.
- خواستم بپرسم چرا علي را دوست داري و با من دشمني ميورزي؟
- آيا از پاسخ معافم ميداري؟
- نه.
- حال که نميپذيري ميگويم; من علي را به خاطر عدالتش و تقسيم يکسانش دوست داشتم و با تو دشمني ميورزم چون با آن که براي حکومت از تو سزاوارتر بود، جنگيدي و در پي چيزي برآمدي که براي تو نيست. با علي دوستي ورزيدم به خاطر ولايتي که رسول خداصلي الله عليه و آله ، در روز غدير خم در مقابل چشم تو، براي او اقرار گرفت، به خاطر آنکه به بيچارگان محبت ميورزيد و دينداران را بزرگ ميداشت و ... .[34]
13. حسنيه
او در خانه امام صادقعليه السلام پرورش يافته بود و از شاگردان مکتب وي شمرده ميشد. [35] حسنيه، با استعداد سرشارش، در مناظرات مختلف، که توسط هارونالرشيد ترتيب داده ميشد، شرکت جسته و از مقام ولايت دفاع ميکرد. در يکي از اين مناظرهها از فردي، که ابراهيم خوانده ميشد، پرسيد:
آيا در هيچ جاي تفاسير شما آمده است که در حجةالوداع رسول خداصلي الله عليه و آله به امر پروردگار، در غدير خم، فرود آمده، اين آيه را: (يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک). با بيمناکي براي مردم تلاوت کرد و سپس آيه والله يعصمک من الناس نازل شد و [آيا در تفاسير شما آمده است که پس از نزول «والله يعصمک من الناس» پيامبر خدا دست علي بنابيطالب را گرفت; بر منبري، که از جهاز شتر ساخته بودند، برآمد و گفت: من کنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و العن من ظلمه. آنگاه، اين آيه نازل شد: «اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا. »
ابراهيم سر به زير افکند، حسنيه علماء را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران، که خود را در مقابل هارونالرشيد ميديدند، لب به تاييد گشودند. ابو يوسف گفت: بيشتر صحابه و مفسران تصريح کردهاند که اين آيه در باره علي بنابيطالب نازل شده است و حديث من کنت مولاه فعلي مولاه نيز مشهود است.
حسنيه پرسيد در باره «انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزکوة و هم راکعون» چه ميگوييد؟ ابو يوسف گفت: به اجماع امت در باره علي بنابيطالب است.
آنگاه حسنيه با شگفتي پرسيد: ... احکام و نصوص الهي را وا مينهيد و بيعت روز غدير را ناديده ميگيريد؟![36]
14. عميرة بنتسعد بنمالک
او نيز از تابعين شمرده ميشود. عميره، اهل مدينه و خواهر سهل امرفاعه ابنمبشر بود. او از راويان حديث غدير است و در سلسله سند حديث «مناشده» اميرمؤمنانعليه السلام قرار دارد.
15. امالمجتبي علويه
او حديث غدير را از عدي بنثابت نقل کرده است و ابنعساکر در تاريخ خود از حديث وي ياد ميکند.[37]
16. فاطمه بنت علي بنابيطالبعليه السلام
او دختر علي بنابيطالبعليه السلام است و مادرش امولد ميباشد. برقي در رجال خود وي را از راويان امام حسنعليه السلام ميداند[38] و در تهذيبالاحکام از راويان اميرمؤمنانعليه السلام ، ابيحنيفه، اسماء بنتعميس [39] شمرده شده است. حديث منزلت [40] و ردالشمس [41] از جمله روايات اوست. وي حديث غدير را از امسلمه نقل نموده است.[42]
«اشهد الله تعالي لقد سمعته يقول: علي خير من اخلفه فيکم و هو الامام و الخليفة بعدي و سبطاي و تسعة من صلب ائمة ابرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين و لئن خالفتموهم ليکون الاختلاف فيکم الي يوم القيمة». |