«وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب»
و كسانى كه كافر شدند مىگويند: «تو فرستاده نيستى.» بگو: «كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد.»
وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً
کافران مدعی هستند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از سوی خداوند فرستاده نشده است ؛ بنابراین، حضرت رسول صلی الله علیه و آله باید برای اثبات رسالت خویش دلیل و برهانی بیاورد ، بدین جهت خداوند متعال در ادامه آیه می فرماید :
قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ
ای پیامبر ! به کافران بگو من دو شاهد و گواه ، که بین منِ پیامبر و کفار شهادت بدهند ارائه می کنم ؛ گواه اول من خداوند متعال است ، و شاهد دیگر کسی است که «علم الکتاب» نزد اوست.[1]
علامه طبرسی در مجمع البیان [2] سه نظریه را در این زمینه مطرح می کند :
اول - منظور از « مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ » همان خداوند متعال است. در حقیقت این جمله، عطف تفسیری بر «بِاللَّهِ» است و هر دو به یک معنی است؛ بنابراین در این آیه شریفه یک شاهد بیشتر برای صدق ادعای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مطرح نشده و آن خداوند متعال است.
ولکن این نظریه مردود است ؛ زیرا اصل و قانون اولیه در عطف، تعدد است و این که جمله معطوف مطلبی تازه غیر از معطوف علیه باشد و عطف تفسیری خلاف اصل است. و این حقیقتی است که دانشمندان ادبیات عرب به آن اذعان دارند. بنابراین، تا زمانی که دلیل متقن و معتبری نداشته باشیم که جمله فوق عطف تفسیری است باید گفت که این جمله درصدد بیان مطلبی جدید است.[3]
شیخ محمد حسین مظفر در «دلائل الصدق» اینگونه پاسخ می دهد :
و اما اينكه برخى گفتهاند: مراد خود خداى متعال است؛ سخن غير معقولى است.
زيرا عطف، در ظاهر نشانه تعدد و دوگانگى مطلب است. مضافا به اينكه بعيد است از خدا به «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» تعبير شود خصوصا با عنايت به اينكه به لفظ جلاله عطف شده است. پس عطف صفت به موصوف نه خوب است نه درست.[4]
دوم - منظور از « مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ » آن دسته از اهل کتاب هستند که به اسلام گرویدند، که از جمله آنها «عبدالله بن سلام» است.
این نظریه نیز قابل پذیرش نیست ؛ زیرا سوره رعد از جمله سوره هایی است که در مکه نازل شده است، در حالی که عبدالله بن سلام در مدینه به دین اسلام گروید؛ بنابراین در زمان نزول آیه محل بحث، هنوز عبدالله بن سبا مسلمان نشده بود تا این آیه اشاره به او باشد.[5]
این جواب را علامه سیوطی در «الاتقان» [6] بیان می کند :
عن أبي بشر قال سألت سعيد بن جبير عن قوله تعالى «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» أهو عبد اللّه ابن سلام؟ فقال كيف و هذه السورة مكية.
در اين روايت مىگويد: از سعيد بن جبير پرسيده شد: آيا مراد از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» عبد الله بن سلام است؟ سعيد پاسخ داد: چگونه چنين چيزى ممكن است و حال آنكه اين سوره در مكه نازل شده است؟
روايت ديگرى دال بر همين مطلب در الدر المنثور وارد شده است.
سوم - این نظریه که در بسیاری از کتاب های تفسیری، تاریخی، حدیثی و مانند آن به آن اشاره شده، این است که منظور از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام است. این مطلب در روایات صریحاً بیان شده است.
علامة قندوزى از علمای اهل سنت در کتاب خود آورده است :
عن عبد اللّه بن عطاء، قال: كنت مع محمد الباقر عنه في المسجد، فرأيت ابن عبد اللّه بن سلام، فقلت هذا ابن الذي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ، قال: انما ذلك على بن أبي طالب.
عبدالله بن عطاء نقل کرده است که همراه حضرت باقر علیه السلام در مسجد نشسته بودم، پسر عبدالله بن سلام را دیدم و گفتم او پسر کسی است که علم الکتاب نزد اوست، حضرت باقر علیه السلام فرمودند، عِلْمُ الْكِتابِ فقط نزد علی بن ابیطالب علیه السلام است.[7]
ابو سعید خدری، از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله که مورد قبول اهل سنت می باشد می گوید:
سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ قَالَ ذَاكَ وَصِيُّ أَخِي سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ قَالَ ذَاكَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب
از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدم منظور از «الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ» [8] چه کسی است؟ حضرت فرمود: منظور وزیر برادرم سلیمان بن داوود (آصف بن برخیا) است. عرض کردم: منظور از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» کیست؟ حضرت فرمود: منظور برادرم علی بن ابیطالب علیه السلام است.[9]
در اینجا لازم است به حدیثی اشاره کنیم که در آن تفاوت «عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ» با «عِلْمُ الْكِتابِ» بیان شده است:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ. وَ سُئِلَ عَنِ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَعْلَمُ أَمِ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ فَقَالَ مَا كَانَ عِلْمُ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ عِنْدَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ إِلَّا بِقَدْرِ مَا يَأْخُذُ بَعُوضَةٌ بِجَنَاحِهَا مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ
از امام صادق علیه السلام که ایشان فرمودند : آن که «عِلْمُ الْكِتابِ» نزد اوست همان امیرالمومنین علیه السلام است. و از ایشان پرسیدند : آیا آن که «عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ» دارد اعلم است یا کسی که «عِلْمُ الْكِتابِ» نزد اوست؟ حضرت فرمودند : علم کسی که نزد او «عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ» است نسبت به کسی که «عِلْمُ الْكِتابِ» نزد اوست فقط به اندازه آن چیزی است که پشه با بالش از آب دریا بر می دارد. [10]
در روایات دیگری از حضرت صادق علیه السلام آمده است که «عِلْمُ الْكِتابِ» نزد همه ائمه علیهم السلام است :
عَنِ الصادِقِ فی قَولِه «كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» قَالَ : إِيَّانَا عَنَى وَ عَلِيٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَيْرُنَا بَعْدَ النَّبِيِّ
از امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه ، ایشان فرمودند : مقصود ما هستیم و البته علی بن ابیطالب علیه السلام اولین نفر از ما و افضل و شایسته ترین از ما بعد رسول الله صلی الله علیه و آله است.[11]
عَن عَبدِاللهِ بنِ کَثیرٍ عَنِ الصّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ وَضَعَ یَدَهُ عَلی صَدرِهِ ثُمَّ قالَ عِندَنا وَ اللهِ عِلمُ الکِتابِ کُمَّلاً.
از عبدالله کثیر از امام صادق علیه السلام روایت شده است که حضرت دست بر سینه خود گذاشت و فرمود: قسم به خدا که تمامی علم کتاب نزد ما اهل بیت است. [12]
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
[1].آیات ولایت در قرآن ، صفحه 319 ؛ آیت الله مکارم شیرازی
[2].ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، جلد13، صفحه 91
[3].آیات ولایت در قرآن ، صفحه 321 ؛ آیت الله مکارم شیرازی
[4].ترجمه دلائل الصدق لنهج الحق ، جلد 2 ، صفحه 183
[5].آیات ولایت در قرآن ، صفحه 321 ؛ آیت الله مکارم شیرازی
[6].الاتقان ، جلد 1، صفحه 13 (به نقل از احقاق الحق ، جلد 3 ، صفحه 280)
[7].ینابیع الموده ، صفحه 102 (به نقل از احقاق الحق ، جلد 3 ، صفحه 281)
[8].سوره نمل ، آیه 40
[9].وسائلالشيعة ، جلد 27 ، صفحه 188
[10].بحارالأنوار ، جلد 35 ، صفحه 429 از تفسیر قمی
[11].الكافي ، جلد1 ، صفحه 229
[12].مجمع البیان (به نقل از آیات الولایه در فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام)
|