• ای رسول ما (بخش2 خطابه)
موضوع: خطابه غدیر
کلمات کليدي: خطابه، خطابه غدیر، خطبه غدیر
بخش دوم خطابه غدیر: فرمان الهی برای مطلبی مهم
و اكنون به بندگى خويش و پروردگارى او گواهى مى دهم و وظيفه ى خود را در آنچه وحى شده، انجام مى دهم؛ مباد از سوى او عذابى فرود آيد كه كسى را ياراى دور ساختن آن از من نباشد، هر چند توانش بسيار و دوستى اش با من خالص باشد.
خداوندى جز او نيست -چرا كه به من هشدار داده كه اگر آنچه در حق على نازل كرده به مردم ابلاغ نكنم، وظيفه ى رسالتش را انجام نداده ام- و خود او تبارك و تعالى امنيّت از آزار مردم را برايم تضمين كرده و البتّه كه او بسنده و بخشنده است.
پس آنگاه خداوند چنين وحى ام فرموده: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز»، «اى فرستاده ى ما! آنچه از سوى پروردگارت بر تو فرو فرستاديم»(مائده / 67) درباره ى على و جانشينى او «به مردم برسان؛ وگرنه رسالت خداوندى را به انجام نرسانده اى و او تو را از آسيب مردمان نگاه مى دارد». (مائده / 67)
هان مردمان! در تبليغ آنچه خداوند بر من نازل فرموده، كوتاهى نكرده ام و اكنون سبب نزول آيه را بيان مى كنم: همانا جبرئيل از سوى سلام، پروردگارم - كه تنها او سلام است - سه مرتبه بر من فرود آمد و فرمانى آورد كه در اين مكان به پا خيزم و به هر سفيد و سياهى اعلام كنم كه علىّ بن ابى طالب، برادر و وصىّ و جانشين من در ميان امّت و امام پس از من است .
همو كه جايگاه اش نسبت به من ، به سان هارون نسبت به موسى است ؛ مگر اينكه پيامبرى پس از من نخواهد بود و او پس از خدا و رسول او صاحب اختيار شماست و خداوند تبارك و تعالى آيه اى بر من نازل فرموده كه: «همانا تنها ولى و سرپرست و صاحب اختيار شما، خداوند و پيامبرش و مؤمنانى اند كه نماز به پا مى دارند و در ركوع زكات مى پردازند». (مائده / 55) و قطعاً علىّ بن ابى طالب، نماز به پا داشته و در ركوع زكات پرداخته و پيوسته خداخواه است.
و من از جبرئيل درخواستم كه از خداوند سلام اجازه كند و مرا از مأموريت تبليغ به شما معاف دارد؛ زيرا كمى پرهيزكاران و فزونى منافقان و دسيسه ى ملامتگران و مكر مسخره كنندگان اسلام را مى دانم؛ همانان كه خداوند در وصفشان در كتاب خود فرموده:
«به زبان مى گويند آن را كه در دلهايشان نيست» (فتح / 11) و مى شمارند «آن را اندك و آسان، حال آنكه نزد خداوند بس بزرگ است». (نور / 15)
و نيز از آن روى كه منافقان، بارها مرا آزار رسانيده اند تا بدانجا كه مرا اُذُن (سخن شنو و زودباور) ناميده اند؛ به خاطر همراهى افزون و تمايل و پذيرش على از من و توجّه ويژه ى من به او، تا بدانجا كه خداوند آيه اى فرو فرستاده:
«و از آنان اند كسانى كه پيامبر خدا را آزرده و گويند: او سخن شنو و زودباور است. بگو: آرى، او سخن شنوست». (توبه / 61)
عليه آنان كه گمان مى كنند او تنها سخن مى شنود؛ «ليكن به خير شماست. او (پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم) به خدا ايمان دارد و اهل ايمان را تصديق كرده، راستگو مى انگارد؛ و هم او رحمت است براى ايمانيان شما و البتّه براى آنان كه او را آزار دهند، عذابى دردناك خواهد بود». (توبه / 61)
و اگر مى خواستم نام گويندگان چنين سخنى را بر زبان آورم و به آنان اشارت كنم و مردم را به سويشان هدايت كنم (كه آنان را شناسايى كنند) مى توانستم؛ ليكن به خدا سوگند در كارشان كرامت نموده، لب فروبستم.
با اين حال خداوند از من خشنود نخواهد شد؛ مگر فرمان او را در حقّ على به شما ابلاغ كنم. آن گاه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم چنين خواند: « اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت بر تو فرود آمده» (مائده / 67) در حقّ على، « ابلاغ كن وگرنه رسالت او را انجام نداده اى و البتّه خداوند تو را از آسيب مردمان، نگاه مى دارد». (مائده / 67)
نوشته شده توسط گروه غدیر در روز جمعه 1392/7/26 ساعت 25:5
من این مطلب را پسندیدم
|