• [صفین] آخرین مذاکرات با معاویه
موضوع: جنگ های دوران حکومت
کلمات کليدي: انصاری، تمیمی، مشتبه
بعد از تصرف راه فرات و بعد از آن آزادسازی آن برای دسترسی عموم، هر دو سپاه در فاصلههاي خاصي موضع گرفته، منتظر فرمان فرماندهان خود بودند. ولي امام علی علیه السّلام مايل به نبرد نبود و بارها و بارها با اعزام نمايندگان و ارسال نامهها ميخواست مشکل را از طريق مذاکره حل کند.
اعزام گروه 3 نفره برای مذاکره با معاویه
امام سه شخصيت اسلامي، يکي انصاري، ديگري همداني و سومي تميمي را احضار کرده و به آنان گفت که به سوي معاويه بروند و با او مذاکره کرده و دعوت به حق کنند. مرد تميمي رو به امام کرد و گفت:
اگر او آمادهي بيعت شد، آيا صلاح ميدانيد که به او امتيازي (مثلاً حکومت منطقهاي) را بدهيم ؟
امام که در هيچ شرايطي، اصول را زير پا نميگذارد، به آنان گفت:
«ائتوه الان فلا قوه و احتجوا عليه و انظروا ما رايه».
«اکنون به سراغ او برويد و بر او احتجاج کنيد و ببينيد نظر او چيست.»
مکالمات معاویه و نمایندگان امام
وقتی گروه 3نفره نزد معاویه رفتند فرد انصاری این طور صحبت را آغاز کرد:
«دنيا از تو سپري ميشود و به سوي سراي ديگر باز ميگردي و خداوند تو را به کردارت جزا ميدهد و به اعمال پيش فرستادهات حساب خواهد کرد. من تو را به خداسوگند ميدهم که مبادا ميان امت دو دستگي ايجاد کني و خون آنان را بريزي.»
معاويه سخن انصاري را قطع کرد و گفت: چرا بزرگ خود را به اين سخن سفارش نميکني؟
انصاري: «سبحان الله! ؛ بزرگ من مانند تو نيست. او شايستهترين مردم از جهت فضيلت و ديانت و سبقت در اسلام و خويشاوندي با پيامبر است.»
معاويه: چه ميگويي و چه ميخواهي؟
شخص انصاری گفت: تو را به اجابت درخواست پسر عمويت دعوت ميکنم. اين اجابت مايهي سلامت دين و موجب عاقبت به خیری توست.
معاويه: در اين صورت انتقام خون عثمان به تأخير ميافتد. نه، به خدا قسم که چنين کاري را انجام نميدهم.
در اين هنگام مرد تميمي گفت:
«هدف تو از سخنانت در پاسخ گفتار انصاري معلوم شد. مقصود تو هرگز بر ما پنهان نيست. تو براي فريب دادن مردم و جلب عواطف آنان چيزي جز اين پيدا نميکني که بگويي پيشواي شما مظلومانه کشته شد و بايد انتقام خون او را بگيريد. برای همین، گروهي ناآگاه به سخن تو پاسخ گفتهاند، در حالي که ما ميدانيم که تو در کمک کردن به خليفهي مقتول تأخير کردي و قتل او را به سبب همين مقامي که خواستار آني روا داشتي. چه بسا کساني که خواهان مقامي باشند ولي خدا مانع از تحقق آرزوي آنان ميگردد!»
...در هيچ يک از خواستههاي تو خيري نيست. اگر تو به آنچه ميخواهي نرسي بدترين وضع را خواهي داشت و به آن نميرسي مگر اينکه مستحق فرود آمدن در آتش شوي. از خدا بپرهيز و آنچه در دست داري رها کن و با کساني که شايستهي حکومت هستند جنگ مکن!
سخنان منطقي فرستادگان امام موجي از خشم در معاويه پديد آورد و بر خلاف روش ديرينهي خود، که مخالفان خود را به نرمي پاسخ ميگفت، اين بار با خشونتي که حاکي از عدم تعادل روحي او بود پاسخ داد و گفت:
بيابان نشينهاي جلف و زورگو! از مجلس برخيزيد و برويد که ميان من و شما جز شمشير چيزي حاکم نيست.
شخص تميمي ادامه داد:
آيا ما را از شمشير ميترساني؟ به همين زودي شمشير را به سوي تو فرود ميآوريم.
آن گاه هر سه به سوي امام بازگشتند و او را از نتيجهي مذاکرات خود آگاه ساختند.
-----------------------
با تصرف و تلخیص از کتاب فروغ ولایت آیت الله سبحانی
نوشته شده توسط گروه زندگی نامه در روز شنبه 1391/3/20 ساعت 9:17
من این مطلب را پسندیدم
|