• [صفین] روشنگری عمّار یاسر
موضوع: جنگ های دوران حکومت
کلمات کليدي: امیرالمومنین، زندگینامه، زیاد بن نضر حارثی، عمار یاسر
اول صفر سال 38 هجری، جنگ صفین وارد مرحله اصلی شد.شدت نبرد طوری بود که در برخی روز ها از صبح تا شب، دو لشکر در جنگ بودند.شرایط جنگ به گونه ای بود که در هر روز دو لشکر از دو سپاه مقابل همدیگر قرار گرفته و جنگ می کردند. یکی از تقابل های جالب در جنگ صفین، رویارویی عمار یاسر از لشکر امیرالمومنین علیه السّلام و عمروعاص از لشکر معاویه است. عمار از همان ابتدای نبرد شیوه ای را پیش گرفت که لشکر مقابل را دچار مشکل کرد. شیوه ی او همان روشنگری میان سپاهیان بود. او این کار را برای روشن تر شدن حق و باطل انجام می داد.
روشنگری های عمّار
عمار در برابر لشکر شام با صدای بلند گفت: آیا می خواهید آن کس را بشناسید که با خدا و پیامبر دشمنی کرده و بر مسلمانان ستم روا داشته و مشرکان را کمک کرده است؟ آن گاه که خدا خواست دین خود را ظاهر سازد و پیامبر خود را کمک کند، او فوراً از ترس نه از روي میل و رغبت تظاهر به اسلام کرد. و هنگامی که پیامبر درگذشت، او دشمن مسلمانان و دوست مجرمان شد. ای مردم، آگاه باشید که این شخص همان معاویه است. او را لعن کنید و با او به نبرد برخیزید. او کسی است که می خواهد نور خدا را خاموش سازد و دشمنان خدا را یاری کند.
اشکال یک شخص و پاسخ عمّار
در اینجا مردی به عمار گفت که رسول اکرم فرمود: با مردم نبرد کنید تا اسلام آورند و آن گاه که اسلام آوردند خون و مال آنها مصونیت پیدا می کند.عمار سخن او را تایید کرد و افزود: حزب اموی از روز نخست اسلام نیاورد بلکه تظاهر به اسلام کرد و کفر خود را پنهان داشت، تا روزی که براي کفر خود یار و یاور پیدا کرد.
عمار این سخن را گفت و دستور حمله را صادر کرد. سربازان امام با یک یورش صفوف دشمن را درهم ریختند و عمروعاص ناچار شد که جایگاه خود را عوض کند.
حربه ی عمروعاص
عمروعاص، پیر سیاست به حربه ای متوسل شد. او پارچه سیاهی بر سر نیزه کرد و آن را برافراشت. این همان پرچمی بود که روزي پیامبر به دست او داده بود. چشمها به آن خیره شد و زبانها به گفتگو درآمد.
روشنگری توسط امام
امام براي جلوگیری از نفوذ هر نوع فتنه فوراً به روشن کردن یاران خود پرداخت و گفت:
« آیا می دانید داستان این پرچم چیست؟ پیامبر روزی این پرچم را بیرون آورد و رو به سپاه اسلام کرد و گفت: کیست که آن را با آنچه در آن است بگیرد؟ عمروعاص گفت: درآن چه چیز است؟
پیامبر فرمود: این که با مسلمانی نجنگد و به کافری نزدیک نشود. عمروعاص آن را به این شرط گرفت، اما به خدا سوگند که به مشرکان نزدیک شد و امروز با مسلمانان می جنگد.
حضرت در ادامه این مطلب را بیان کرد که این گروه(معاویه و...) از صمیم دل اسلام نیاوردند، بلکه تظاهر به اسلام نمودند و کفر خود را پنهان کردند و هنگامی که براي ابراز کفر یارانی یافتند به دشمنی خود بازگشتند، جز اینکه در ظاهر نماز را ترك نکردند.»
نوشته شده توسط گروه زندگی نامه در روز شنبه 1391/4/31 ساعت 24:17
من این مطلب را پسندیدم
|