• [جمل] اتمام حجّت با سران جمل
موضوع: جنگ های دوران حکومت
کلمات کليدي: ابوموسی اشعری، امام حسن، والعصر
بعد از اعزام محمد بن ابی بکر برای مذاکره با ابوموسی،او با دیدن اصرار حاکم کوفه بر مواضع خویش، این شهر را ترک گفته و شرح وقایع و گفت و گو ها را به امیرالمومنین علیه السلام منتقل کرد. همچنین امیرالمومنین،مالک اشتر و ابن عباس را جهت این مذاکرات مامور ساخت که آن دو نفر هم بدون نتیجه برگشتند[1]
اعزام امام حسن مجتبی علیه السلام
آنگاه امام تصميم گرفت که براي ابلاغ پيام خود از افراد بلند پايهتر کمک بگيرد و شايستهترين افراد براي اينکار فرزند ارشد وي حضرت مجتبي (ع) و عمار ياسر بودند.
امام حسن بعد از قرائت خطبه ،شوری در جمعیت به پا کرد و اکثریت را تحت تاثیر قرار داد.[2]بعد از آن عمار یاسر نیز صحبت کرد که باعث تشدید هیجان جمعیت شد. خصوصاً وقتي که زيد بن صوحان نامهي عايشه را بر مردم کوفه خواند همه را در اعجاب فرو برد. او در نامهي خود به زيد نوشته بود که در خانهي خود بنشيند و علي را ياري نکند. زيد پس از خواند نامه فرياد زد:
"مردم! آگاه باشيد که وظيفهي ام المؤمنين در خانه نشستن است و وظيفه من نبرد کردن در ميدان جهاد. اکنون او ما را به وظيفهي خودش دعوت ميکند و خود وظيفهي ما را بر عهده ميگيرد!"
به این ترتیب،لشکری از کوفه نیز به حامیان امیرالمومنین پیوستند.
همراه با اعزام حضرت مجتبي (ع)،علی(ع) نامهاي نيز به ابوموسي نوشت و رسماً او را از مقام ولايت معزول کرد.
ارسال نامه به سران کودتا
حضرت در ربذه بود که از کودتای خونین ناکثان آگاه شد و آنگاه بود که تصمیم بر تأدیب آنان گرفت.اما مطابق سیره رسول الله،ابتدا با نوشتن نامه هایی جداگانه به سران جمل،مطالبی را به آنان هشدار داد.[3]
ایشان در هر سه نامه عمل آنان را محکوم کرد و کشتار نگهبانان دارالاماره و بيت المال بصره را سخت مورد انتقاد قرارداد و به سبب ستمي که نسبت به عثمان بن حنيف روا داشته بودند آنان را شديداً نکوهش نمود. امام (ع) هر سه نامه را به وسيلهي صعصعة بن صوحان فرستاد. او ميگويد:
نخست با طلحه ملاقات کردم و نامهي امام (ع) را به او دادم. وي پس از خواندن نامه گفت که آيا اکنون که جنگ بر علي فشار آورده است انعطاف نشان ميدهد؟ سپس با زبير ملاقات کردم و او را نرمتر از طلحه يافتم. سپس نامهي عايشه را به او دادم، ولي او را در برپايي فتنه و جنگ آمادهتر از ديگران يافتم. وي گفت: من به خونخواهي عثمان قيام کردهام و به خداسوگند که اين کار را انجام خواهم داد.
-------------------------------------
[1]فروغ ولایت جعفر سبحانی
[2]شرح نهجالبلاغهي ابنابيالحديد، ج 14، ص 14 تا 11؛ تاريخ طبري، ج 3، ص 500 تا 499.
[3]فروغ ولایت نوشته شده توسط گروه زندگینامه در روز چهارشنبه 1390/6/16 ساعت 9:58
من این مطلب را پسندیدم
|