• عاصم بن زياد
موضوع: اصحاب
کلمات کليدي: عاصم بن زیاد، کسب و کار
عاصم بن زياد از اصحاب و ياران اميرالمؤمنين عليهالسلام بوده است. [1] .
مامقاني ميگويد:
عاصم مردي زاهد، پرهيزکار و مطيع امير مؤمنان علي عليهالسلام بود.
همو در ادامه از کليني نقل ميکند:
وي در برههاي از زمان از مردم دوري گزيد و لباس عزلت بر تن کرد و همواره مشغول عبادت بود که با اعتراض اميرالمؤمنين مواجه شد.[2]
سيد رضي در نهج البلاغه در يکي از خطبهها نقل ميکند:
اميرالمؤمنين عليهالسلام بعد از جنگ جمل وارد بصره شد و در ايامي که در آن جا به سر ميبرد، روزي به عيادت يکي از يارانش به نام «علاء بن زياد»[3] رفت. اين مرد خانه مجلل و وسيعي داشت، حضرت به محض اين که خانه مجلل او را ديد، به او فرمود:
«اين خانه با اين عظمت به چه کار تو در دنيا ميخورد، در صورتي که به خانه وسيعي در آخرت محتاجتري، ولي ميتواني همين خانه وسيع دنيا را وسيلهاي براي رسيدن به خانه وسيع آخرت قرار دهي، به اين که در اين خانه از مهمان پذيرايي کني، صله رحم نمايي، حقوق مسلمانان را در اين خانه رعايت نمايي، و از انحصار و مطامع شخصي و استفاده خودي خارج نمايي».
علاء (ربيع) عرض کرد:
يا اميرالمؤمنين، من از برادرم عاصم نزد شما شکايت دارم.
حضرت فرمود:
چه شکايتي داري؟
عرض کرد:
او تارک دنيا شده، جامه کهنه پوشيده و گوشهگير و منزوي گشته، همه چيز و همه کس را رها کرده است.
حضرت دستور داد، فوراً او را حاضر کنند.
عاصم، وقتي آمد، اميرالمؤمنين عليهالسلام به او فرمود:
يا عُديَّ نَفسِه، لقد استهامَ بک الخبيث، أما رَحمتَ أهلَک و وَلَدک، أتري اللَّهَ أحلَّ لک الطيّبات، و هو يَکره أن تأخُذها، أنت أهوَنُ علي اللَّه من ذلک؛
اي دشمن جان خود، شيطان عقل تو را ربوده است، چرا به زن و فرزند خويش رحم نکردي؟ آيا تو خيال ميکني خدايي که نعمتهاي پاکيزه دنيا را براي تو حلال و روا ساخته ناراضي ميشود از اين که تو از آنها بهره ببري؟ تو در نزد خدا کوچکتر از اين هستي، چنين گمان بکني.
عاصم عرض کرد:
يا اميرالمؤمنين، هذا أنت في خشونة مَلبَسک و جُشوبةِ مَأکلک؛
اي اميرالمؤمنين، تو خودت هم که مثل من هستي، تو هم که به خود سختي ميدهي و در زندگي به خود سخت ميگيري، تو هم که جامه نرم نميپوشي و غذاي لذيذ نميخوري، پس من همان کاري ميکنم که شما ميکنيد و از همان روشي استفاده ميکنم که شما استفاده ميکنيد.
امام عليهالسلام او را ملامت کرد و فرمود:
ويحک إنّي لستُ کأنتَ، ان اللَّه تعالي فَرَض علي أئمة الحق أن يُقدِّروا أنفسَهُم بِضَعفَة الناس، کيلا يَتَبَيَّغَ بالفقير فَقْرُه؛
تو اشتباه ميکني، من با تو فرق دارم، من سمتي دارم که تو نداري، من در لباس پيشوايي و حکومت اسلامي هستم، وظيفه حاکم مسلمين وظيفه ديگري است، خداوند بر پيشوايان عادل واجب کرده که ضعيفترين طبقات ملت خود را در مقياس زندگي شخصي خود قرار دهند و آن طوري زندگي کنند که تهيدستترين مردم زندگي ميکنند، تا سختي فقر و ناگواري به آن طبقه اثر نکند، بنابراين من وظيفهاي دارم و تو وظيفهاي.[4]
هنوز اميرالمؤمنين عليهالسلام از آن مجلس بيرون نرفته بود که عاصم عبا و لباس کهنه را از تن بيرون آورد و دنبال کار و کسب رفت.[5]
________________________________________________________
پی نوشت:
[1]. معجم رجال الحديث، ج 9، ص 184.
[2]. تنقيح المقال، ج 2، ص 113.
[3]. ابن ابي الحديد در ج 13، ص 37 او را «ربيع بن زياد حارثي» معرفي ميکند، و مينويسد: «علاء بن زياد» که سيد رضي در نهج البلاغه آورده را نميشناسم و شايد او کس ديگري ميباشد که سيد رضي او را شناخته است. و توضيح آن در شرح حال «ربيع بن زياد حارثي» گذشت.
[4]. نهج البلاغه، خطبه 202؛ در شرح حال «ربيع بن زياد حارثي» با تفصيل و مطالب ديگري نقل کردهايم.
[5]. ر. ک: شرح ابن ابي الحديد، ج 11، ص 35.
نقل از: کتاب اصحاب امام علی علیهالسلام
به قلم: سيد اصغر ناظم زاده قمي
نوشته شده توسط گروه اصحاب و یاران در روز دوشنبه 1390/3/16 ساعت 1:14
من این مطلب را پسندیدم
|